کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستقیماً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مستقیماً
معنی
(مُ تَ مَ نْ) [ ع . ] (ق .) راست و مستقیم ، به طور مستقیم .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. بلاواسطه، بیواسطه، راساً
۲. سرراست ≠ باواسطه
برابر فارسی
یکراست، آشکارا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستقیماً
واژگان مترادف و متضاد
۱. بلاواسطه، بیواسطه، راساً ۲. سرراست ≠ باواسطه
-
مستقیماً
فرهنگ واژههای سره
یکراست، آشکارا
-
مستقیماً
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ مَ نْ) [ ع . ] (ق .) راست و مستقیم ، به طور مستقیم .
-
مستقیماً
لغتنامه دهخدا
مستقیماً. [ م ُ ت َ مَن ْ ] (ع ق ) بطور مستقیم . بدون اعوجاج و بطور راست . || یک سر. یک سره . || بدون واسطه و رابطه . رجوع به مستقیم شود.
-
واژههای مشابه
-
مستقیما
دیکشنری فارسی به عربی
تقابلي , مباشر , مباشرة , مزلاج , مطلق
-
مستقیما درک کننده
دیکشنری فارسی به عربی
حدسي
-
جستوجو در متن
-
continentally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقیما
-
adamantly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقیما
-
cessantly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقیما
-
lingeringly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقیما
-
deferentially
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقیما
-
straightly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقیما
-
reliantly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقیما