کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستطاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مستطاع
/mostatā'/
معنی
۱. امری که در استطاعت و توانایی کسی باشد.
۲. فرمانبردار؛ مطیع.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستطاع
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِمف .) چیزی که به دست آید و در ید قدرت شخص باشد.
-
مستطاع
لغتنامه دهخدا
مستطاع . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از استطاعة. فرمانبردار و مطیع. (غیاث ) (آنندراج ) : همچنین کسب و دم و دام و جماع آن موالید است حق را مستطاع . مولوی (مثنوی ).|| آنچه در قدرت است . در توانائی . بقدر مستطاع ؛ به اندازه ٔ ممکن . رجوع به استطاعة شو...
-
مستطاع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mostatā' ۱. امری که در استطاعت و توانایی کسی باشد.۲. فرمانبردار؛ مطیع.
-
جستوجو در متن
-
مستطاعة
لغتنامه دهخدا
مستطاعة. [ م ُ ت َ ع َ ] (ع ص ) مؤنث مستطاع که نعت مفعولی است از استطاعة. رجوع به مستطاع و استطاعة شود. || قدرت داشته شده و دسترس داشته شده . (غیاث ) (آنندراج ).
-
الا
لغتنامه دهخدا
الا. [ اَ ] (ع صوت ) و آن بر پنج وجه است :1- تنبیه و در این صورت بر تحقق مابعد خود دلالت کندو بر دو جمله درآید : الا انهم هم السفهاء.(قرآن 13/2). و نحویان آن را حرف استفتاح خوانند.2- توبیخ و انکار :الا طعان الا فرسان عادیةالا تجشؤکم حول التنانیر.3- ...
-
اشتقاق اکبر
لغتنامه دهخدا
اشتقاق اکبر. [ اِ ت ِ ق ِ اَ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هرگاه دو کلمه در بیشتر حروف با هم موافق باشند و در بقیه ٔ حروف نیز تناسب آنها محفوظ باشد، آنرا اشتقاق اکبر خوانند، مانند نعق از نهق . و برحسب رای امام رازی اشتقاق اکبر آن است که لفظ مرکب از ح...