کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسترقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسترقة
لغتنامه دهخدا
مسترقة. [ م ُ ت َ رَ ق َ ] (ع ص ) تأنیث مسترق . رجوع به مسترق و استراق شود. || خمسه ٔ مسترقه ؛ پنجه ٔ دزدیده . (یادداشت مرحوم دهخدا). پنج روزی که بر ماه دوازدهم از سال شمسی می افزایند. (ناظم الاطباء). ایام کبیسه . ج ، مسترقات .
-
واژههای مشابه
-
خمسه ٔ مسترقه
لغتنامه دهخدا
خمسه ٔ مسترقه . [ خ َ س َ / س ِ ی ِ م ُ ت َ رَ ق َ / ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پنجی . فنجی . پنجه ٔ دزدیده . رجوع به پنجه ٔ دزدیده شود.
-
جستوجو در متن
-
مسترقات
لغتنامه دهخدا
مسترقات . [ م ُ ت َ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مسترقة. رجوع به مسترقة شود. || ایام کبیسه . رجوع به کبیسه و مسترقة شود.
-
وهشتواش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (اوستایی vahištōišt) ‹هشتویش، هیشتواشت، وهشتوشت› [قدیمی] vaheštvāš روز پنجم از پنجۀ دزدیده؛ خمسۀ مسترقه.
-
هشت
لغتنامه دهخدا
هشت . [ هََ ] (اِ) نام روز چهارم از خمسه ٔ مسترقه . (ناظم الاطباء).
-
اشتود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'o(a)štavad ۱. روز دوم از خمسۀ مسترقه.۲. بخش دوم از پنج بخش گاتها.
-
اهنود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اهنوت› 'ahonvad ۱. نخستین بخش از پنج بخش گاتها.۲. روز اول از خمسۀ مسترقه یا پنجۀ دزدیده.
-
خمسه
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . خمسة ] (اِ.) 1 - پنج . 2 - پنج انگشت . مسترقه .
-
آهنود
لغتنامه دهخدا
آهنود. [ ن ُ وَ ] (اِ) اَهنُوَد. نام روز اول از خمسه ٔ مسترقه . || (اِخ ) نام گاتهای اول از پنج گاتها.
-
وخشت
لغتنامه دهخدا
وخشت . [ وَ ش َ ] (اِ) نام روز چهارم از خمسه ٔ مسترقه ٔ قدیم . (ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ).
-
وهشت
لغتنامه دهخدا
وهشت . [ وَ ش َ / وَه ْ ] (اِ) نام روز چهارم از خمسه ٔ مسترقه ٔ قدیم . (برهان ). و آن پنج روز دزدیده باشد. (انجمن آرا).
-
وهشت وشت
لغتنامه دهخدا
وهشت وشت . [ وَ هَِ وِ ] (اِ مرکب ) نام روز پنجم از خمسه ٔ مسترقه . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به وهشت شود.
-
هشت ویش
لغتنامه دهخدا
هشت ویش . [ هََ ] (اِ) نام روز پنجم از خمسه ٔ مسترقه ٔ قدیم که روز آخر سال فارسیان باشد. (برهان ). هشتوگیش .