کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستراح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مستراح
/mostarāh/
معنی
مبال؛ مَبرز؛ جایی؛ توالت؛ موضع قضای حاجت؛ آبریز.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آبریز، توالت، دستشویی، مبال، مبرز
برابر فارسی
آبخانه، دستشویی، دست به آب
دیکشنری
bathroom, commode, lavatory, privy, restroom, toilet, washroom, water closet
-
جستوجوی دقیق
-
مستراح
واژگان مترادف و متضاد
آبریز، توالت، دستشویی، مبال، مبرز
-
مستراح
فرهنگ واژههای سره
آبخانه، دستشویی، دست به آب
-
مستراح
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای آسایش و راحت . 2 - مبال ، توالت .
-
مستراح
لغتنامه دهخدا
مستراح . [ م ُ ت َ ] (ع اِ) جای برآمدن و جای آسایش . (منتهی الارب ). جای آمدن .(ناظم الاطباء). جای آسایش و فراغت و جای راحت . (غیاث ) (آنندراج ). آسایشگاه . و رجوع به استراحة شود. || بیت الخلاء. (اقرب الموارد). آبخانه . کنیف . (دهار). جای لازم . کنار...
-
مستراح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] mostarāh مبال؛ مَبرز؛ جایی؛ توالت؛ موضع قضای حاجت؛ آبریز.
-
مستراح
دیکشنری فارسی به عربی
مرحاض
-
مستراح
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: holâ طاری: xelâ طامه ای: xelâ طرقی: xölâ کشه ای: xelâ نطنزی: xolâ
-
واژههای مشابه
-
چاه مستراح
دیکشنری فارسی به عربی
بالوعة
-
چاله مستراح
لهجه و گویش تهرانی
گودال مستراح
-
چارپایه زیر مستراح دستی
دیکشنری فارسی به عربی
خزانة
-
زانویی مستراح وغیره تله
دیکشنری فارسی به عربی
فک
-
جستوجو در متن
-
سرقدم،() رفتن
لهجه و گویش تهرانی
مستراح، مستراح رفتن
-
latrines
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توالت، مستراح، مستراح عمومی، ابریز