کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستدمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستدمی
لغتنامه دهخدا
مستدمی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) مستدم . نعت فاعلی از استدماء. آنکه به مدارا و نرمی حق خود را از غریم بستد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خون آرنده از بینی خود و سر پست کننده در آن حالت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استدماء شود.
-
جستوجو در متن
-
مستدم
لغتنامه دهخدا
مستدم . [ م ُ ت َ مِن ْ ] (ع ص ) مستدمی . نعت فاعلی از استدماء. رجوع به مستدمی و استدماء شود.