کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستدعیات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مستدعیات
/mostad'iy[y]āt/
معنی
= مستدعا
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستدعیات
لغتنامه دهخدا
مستدعیات . [ م ُ ت َ ع َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مستدعیة. عرایض و چیزهای درخواست شده و استدعاشده . (ناظم الاطباء). تقاضاها. درخواستها : عرض مطالب مستدعیات اکثر صاحب جمعان به ناظر بیوتات تعلق دارد.(تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 12). [ معیران ] مستدعیات خود را بد...
-
مستدعیات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مستدعیَّة] [قدیمی] mostad'iy[y]āt = مستدعا
-
جستوجو در متن
-
معروضات
لغتنامه دهخدا
معروضات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) عریضه ها و نوشته ها. || درخواستها و مستدعیات . || چیزهای عرضه شده و اظهار کرده شده . (ناظم الاطباء).
-
متمنیات
لغتنامه دهخدا
متمنیات . [ م ُ ت َ م َن ْ نی ] (ع ص ، اِ) آرزوها و آرزو کرده شده ها. (غیاث ) (آنندراج ). مستدعیات و مقاصد درخواست شده . (ناظم الاطباء).
-
تقبل نمودن
لغتنامه دهخدا
تقبل نمودن . [ ت َ ق َب ْ ب ُ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) اجابت نمودن درخواست و مستدعیات . (از ناظم الاطباء). تقبل کردن .
-
مسؤولات
لغتنامه دهخدا
مسؤولات . [ م َ ئو ] (ع ص ، اِ) ج ِ مسؤول و مسؤولة. آن مقدمات که در واقعات موجود باشد و اکثر مردمان را بر آن اطلاع نباشد. (غیاث ) (آنندراج ). || استدعاها. درخواستها. مستدعیات . عرایض . (از ناظم الاطباء). و رجوع به مسؤول شود.
-
رشیدالدین
لغتنامه دهخدا
رشیدالدین . [ رَ دُدْدی ] (اِخ ) خواجه رشیدالدین عمیدالملک یا عبدالملک .نام یکی از دو پسر خواجه نظام الملک که در نزد پدر وپادشاهان سلجوقی تقربی داشت و با صفات نیک و پسندیده ٔ خود برای رفع مشکلات مردم پیش پدر و دیگر مقامات مستدعیات آنان را مطرح می کرد...
-
عریضجات
لغتنامه دهخدا
عریضجات . [ ع َ ض َ / ض ِ ] (از ع ، اِ) (از: عریضه + جات هندی ) بمعنی قوم . (از یادداشت مرحوم دهخدا). جمع غیرفصیح عریضه است درتداول فارسی زبانان ، به معنی نوشته های کوچکتران به بزرگتران . (از فرهنگ فارسی معین ). عریضه ها. عرایض . درخواستها و مستدعیات...
-
مشافهةً
لغتنامه دهخدا
مشافهةً. [ م ُف َ هََ تَن ْ ] (ع ق ) سخن رویاروئی . (از ناظم الاطباء) : و وقوع تطلیقات منکوحات مواجهةً و مشافهةً بر زبان راندند. (تاریخ غازانی چ کارل یان ص 54). و مستدعیات خود را بدون واسطه مشافهةً عرض و پادشاهان سابق هر گونه خدمتی و رجوعی به ضرابخان...
-
ملتمسات
لغتنامه دهخدا
ملتمسات . [ م ُ ت َ م َ ] (ع اِ) مأخوذ از تازی ، درخواستها و استدعاها و مستدعیات . (ناظم الاطباء). ج ِ ملتمسة، مؤنث ملتمس : امضای عزیمت به تقدیم ملتمسات ایشان بر اذن و فرمان شاه موقوف گردانید. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 13). دیگر هرچه از ملتمسات داری ...
-
جبائی
لغتنامه دهخدا
جبائی . [ ج ُب ْ با ] (اِخ ) محمدبن عبدالوهاب بن سلام بن خالدبن حمران بن ابان مکنی به ابوعلی و ملقب بجبائی ، مولی عثمان بن عفان از مشایخ متکلمان و از ائمه ٔ معتزله است . سمعانی او را از اهالی جبای بصره دانسته و بعقیده ٔ حموی خطااست و صحیح آن است که و...
-
غیبت
لغتنامه دهخدا
غیبت . [غ َ ب َ ] (ع مص ) ناپدید شدن . دور شدن . جدایی . غایب شدن . ضد حضور. غیاب . رجوع به غَیبَة شود : عیشیم بود با تو در غیبت و در حضرت حالیم بود با تو در مستی و هشیاری . منوچهری .اگر بغیبت وی خللی افتد بخوارزم ، معتمدی بجای خود نصب کند. (تاریخ بی...
-
ابوطاهر قرمطی
لغتنامه دهخدا
ابوطاهر قرمطی . [ اَ هَِ رِ ق َ م َ / ق ِ م ِ ] (اِخ ) سلیمان بن حسن جنابی ابن بهرام فارسی . از مردم گنافه ٔ فارس . در روز دوشنبه ٔ 25 ربیعالاَّخر 311 هَ . ق . به بغداد خبر آمد که ابوطاهر سلیمان بن حسن جنابی با 1700 پیاده به بصره آمده و نردبان ها بر ...