کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستدعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مستدعی
/mostad'i/
معنی
کسی که چیزی درخواست میکند؛ درخواستکننده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تقاضامند، خواستار، خواهشمند، متمنی
برابر فارسی
خواهشمند
دیکشنری
conjurer, conjuror
-
جستوجوی دقیق
-
مستدعی
واژگان مترادف و متضاد
تقاضامند، خواستار، خواهشمند، متمنی
-
مستدعی
فرهنگ واژههای سره
خواهشمند
-
مستدعی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ عا) [ ع . ] (اِمف .)درخواست شده .
-
مستدعی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) درخواست کننده .
-
مستدعی
لغتنامه دهخدا
مستدعی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) مستدع . نعت فاعلی از استدعاء. درخواست کننده . (غیاث ) (آنندراج ). آنکه خواهش کند. خواهشمند. طلب کننده . خواهنده . خواستار.- مستدعی تمییز ؛ فرجام خواه . (لغات فرهنگستان ).- مستدعی شدن ؛ درخواست کردن . خواهشمند شدن .- مستدع...
-
مستدعی
لغتنامه دهخدا
مستدعی . [ م ُ ت َ عا ] (ع ص ) نعت مفعولی از استدعاء. آنچه خواهش شده . درخواست شده . خواسته شده . استدعاشده . رجوع به استدعاء شود.- مستدعی علیه تمییز ؛ فرجام خوانده . (لغات فرهنگستان ).
-
مستدعی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mostad'i کسی که چیزی درخواست میکند؛ درخواستکننده.
-
مستدعی
دیکشنری فارسی به عربی
کتيب
-
واژههای مشابه
-
مستدعی شدن
واژگان مترادف و متضاد
تقاضا کردن، استدعا کردن، خواهش کردن، خواستارشدن
-
جستوجو در متن
-
خواهشمند
واژگان مترادف و متضاد
متقاضی، متمنی، مستدعی
-
تقاضامند
واژگان مترادف و متضاد
خواهشمند، متمنی، متوقع، مستدعی
-
requesting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درخواست، خواستار، خواهان، مستدعی
-
مستدع
لغتنامه دهخدا
مستدع . [ م ُ ت َ عِن ْ ] (ع ص ) مستدعی . نعت فاعلی از مصدر استدعاء. رجوع به مستدعی و استدعاء شود.