کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستحيل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مستحيل
معنی
غير ممکن , امکان نا پذير , نشدني
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستحيل
دیکشنری عربی به فارسی
غير ممکن , امکان نا پذير , نشدني
-
واژههای مشابه
-
مستحیل
واژگان مترادف و متضاد
۱. استحاله، تغییریافته، دگرگون، مبدل، مستهلک ۲. محال، ناممکن ۳. مکار، حیلهگر، محیل
-
مستحیل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) سخن محال ، امری که محال و غیر ممکن باشد، از حالی به حالی درآینده .
-
مستحیل
لغتنامه دهخدا
مستحیل . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استحالة. مملو و ملآن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سخن که روی وی گردانیده باشند، یاسخن که سر و بن ندارد. (منتهی الارب ). سخن باطل . (اقرب الموارد). رجوع به استحالة شود. || محال و ناممکن . (غیاث ) (آ...
-
مستحیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mostahil ۱. محال؛ نابودنی؛ امری که محال و غیر ممکن به نظر آید.۲. از حال خود برگشته؛ تغییرشکلیافته.۳. (اسم، صفت) جسمی که تبدیل به جسم دیگر شده باشد.۴. مکار؛ حیلهگر.
-
مستحیل
واژهنامه آزاد
محال، ناممکن.
-
مستحیل شدن
واژگان مترادف و متضاد
استحاله شدن، تبدیل شدن، تغییر یافتن، مبدلشدن
-
مستحيل التجنب
دیکشنری عربی به فارسی
اجتناب ناپذير , غير قابل اجتناب , چاره ناپذير
-
مستحيل التقدير
دیکشنری عربی به فارسی
بي تعقل , نا انديشيدني
-
جستوجو در متن
-
امکان نا پذیر
دیکشنری فارسی به عربی
مستحيل
-
اجتناب ناپذیر
دیکشنری فارسی به عربی
مستحيل التجنب
-
چاره ناپذیر
دیکشنری فارسی به عربی
مستحيل التجنب
-
بی تعقل
دیکشنری فارسی به عربی
مستحيل التقدير