کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستحفظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مستحفظ
/mostahfez/
معنی
۱. یادگیرنده.
۲. محافظتکننده؛ نگهدارنده؛ نگهبان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پاسبان، پاسدار، حارس، دربان، سرایدار، قراول، گارد، محافظ، مراقب، مهیمن، نگهبان
دیکشنری
guard, keeper, lookout, watch, watchman
-
جستوجوی دقیق
-
مستحفظ
واژگان مترادف و متضاد
پاسبان، پاسدار، حارس، دربان، سرایدار، قراول، گارد، محافظ، مراقب، مهیمن، نگهبان
-
مستحفظ
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ فِ) [ ع . ] (اِفا.) نگهبان .
-
مستحفظ
لغتنامه دهخدا
مستحفظ. [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استحفاظ. رجوع به استحفاظ شود. || یادگیرنده . (منتهی الارب ). || حفاظت و نگهداری خواهنده چیزی را. (اقرب الموارد). || حافظ. نگاهبان . نگهبان .پاسبان . (یادداشت مرحوم دهخدا) : [ تیول ومواجب همه ساله ٔ ] م...
-
مستحفظ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] mostahfez ۱. یادگیرنده.۲. محافظتکننده؛ نگهدارنده؛ نگهبان.
-
مستحفظ
دیکشنری فارسی به عربی
حارس
-
واژههای مشابه
-
مستحفظ شخص
دیکشنری فارسی به عربی
حارس خاص
-
جستوجو در متن
-
گارد
واژگان مترادف و متضاد
مستحفظ، نگهبان
-
سرایدار، سرایدار
واژگان مترادف و متضاد
حاجب، دربان، مستحفظ، نگهبان
-
caretakers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگهبانان، سرپرست، سرایدار، مستحفظ
-
حارس خاص
دیکشنری عربی به فارسی
گاردمخصوص , مستحفظ شخص
-
قلعه بیگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. ترکی] [قدیمی] qal'ebeygi مستحفظ و نگهبان قلعه؛ دژبان.
-
مستحفظین
لغتنامه دهخدا
مستحفظین . [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مستحفظ (در حالت نصبی و جری ). رجوع به مستحفظ شود.
-
مهیمن
واژگان مترادف و متضاد
حارس، حافظ، محافظ، مراقب، مستحفظ