کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستحضر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مستحضر
/mostahzar/
معنی
آگاه؛ مطلع.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آگاه، باخبر، خبردار، درجریان، مخبر، مطلع، واقف ≠ بیخبر
برابر فارسی
آگاه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستحضر
واژگان مترادف و متضاد
آگاه، باخبر، خبردار، درجریان، مخبر، مطلع، واقف ≠ بیخبر
-
مستحضر
فرهنگ واژههای سره
آگاه
-
مستحضر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ض ) [ ع . ] (اِفا.) آگاه ، مطلع .
-
مستحضر
لغتنامه دهخدا
مستحضر. [ م ُ ت َ ض َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استحضار. حاضر کرده شده . (اقرب الموارد). حاضر. آماده یافته شده . حاصل شده . (ناظم الاطباء). رجوع به استحضار شود. || آگاه . واقف . مطلع. با خبر. خبردار. (یادداشت مرحوم دهخدا).- مستحضر بودن ؛ آگاه بودن...
-
مستحضر
لغتنامه دهخدا
مستحضر. [ م ُ ت َ ض ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استحضار. دواننده . (آنندراج ) (اقرب الموارد). || بخود بازآینده . (آنندراج ). رجوع به استحضار شود.
-
مستحضر
دیکشنری عربی به فارسی
شويه , شستشو , محلول طبي مخصوص شستشويا ضد عفوني کردن صورت وغيره , لوسيون
-
مستحضر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mostahzar آگاه؛ مطلع.
-
واژههای مشابه
-
مستحضر شدن
واژگان مترادف و متضاد
آگاه شدن، اطلاع یافتن، باخبر شدن، مطلع شدن، واقف شدن ≠ غافل شدن، بیخبرماندن
-
مستحضر کردن
واژگان مترادف و متضاد
آگاه کردن، اطلاع دادن، خبردار کردن، مطلع ساختن، واقف ساختن ≠ غافل کردن، بیخبرگذاشتن
-
جستوجو در متن
-
شویه
دیکشنری فارسی به عربی
مستحضر
-
محلول طبی مخصوص شستشویا ضد عفونی کردن صورت وغیره
دیکشنری فارسی به عربی
مستحضر
-
لوسیون
دیکشنری فارسی به عربی
مستحضر
-
خبر داشتن
واژگان مترادف و متضاد
آگاه بودن، مطلع بودن، مستحضر بودن، در جریان بودن، واقف بودن، با اطلاع بودن