کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستتم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مستتم
معنی
(مُ تَ تِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) طلب تمام کننده . 2 - (ص .) تمام ، کامل .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستتم
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ تِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) طلب تمام کننده . 2 - (ص .) تمام ، کامل .
-
مستتم
لغتنامه دهخدا
مستتم . [ م ُ ت َ ت ِم م ] (ع ص ) نعت فاعلی از استتمام . طلب تمامی کننده . (غیاث ). آنکه اتمام چیزی را درخواست می کند. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || پردازنده و تمام کننده . (ناظم الاطباء). کامل کننده ٔ اجزاء چیزی . (اقرب الموارد) : داشت کاری در س...
-
جستوجو در متن
-
الاغ
لغتنامه دهخدا
الاغ . [ اُ ] (اِ) قاصد و پیک . (برهان ). آنکه برای او اسب توشه مهیا دارند تا بجایی که نامزد بود زود رسد. (شرفنامه ٔ منیری ) : الاغ خدمتت مه شد که بر گردون چو آب زرخطوط امر خویش از تخته ٔ سیمین میخوانی . ابوعلی بن حسین مروزی (لباب الالباب ج 2 ص 343)....