کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستاجر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مستاجر
/mosta'jer/
معنی
کسی که خانه، دکان، یا چیز دیگر را اجاره کند؛ اجارهکننده؛ اجارهدار؛ اجارهنشین.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اجارهدار، اجارهنشین، کرایهنشین ≠ موجر
دیکشنری
holder, incumbent, leaseholder, lessee, lodger, occupant, roomer, tenant
-
جستوجوی دقیق
-
مستاجر
واژگان مترادف و متضاد
اجارهدار، اجارهنشین، کرایهنشین ≠ موجر
-
مستاجر
دیکشنری عربی به فارسی
اجاره دار , کرايه نشين , مستاجر , اجاره کردن , متصرف بودن
-
مستاجر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، مقابلِ مؤجر] mosta'jer کسی که خانه، دکان، یا چیز دیگر را اجاره کند؛ اجارهکننده؛ اجارهدار؛ اجارهنشین.
-
مستاجر
دیکشنری فارسی به عربی
شاغل , مستاجر , نزيل
-
واژههای مشابه
-
مستأجر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ جِ) [ ع . ] (اِفا.) اجاره کننده ، کرایه نشین .
-
مستأجر
لغتنامه دهخدا
مستأجر. [ م ُ ت َءْ ج َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استئجار. رجوع به استئجار و استیجار شود. || به مزد گرفته شده . مزدور.
-
مستأجر
لغتنامه دهخدا
مستأجر. [ م ُ ت َءْ ج ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیجار. رجوع به استیجار و استئجار شود. || به مزد خواهنده . (منتهی الارب ). اجیرکننده انسان را. به مزد گیرنده . || کرایه کننده ٔ خانه . (اقرب الموارد). آنکه ملکی یا چیزی را به اجاره بگیرد و مال الاج...
-
بدون مستاجر
دیکشنری فارسی به عربی
غير مشغول
-
واژههای همآوا
-
مستأجر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ جِ) [ ع . ] (اِفا.) اجاره کننده ، کرایه نشین .
-
جستوجو در متن
-
tenantless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستأجر، بدون مستاجر، خالی، اشغال نشده
-
tenanter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستاجر
-
tenantship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستاجر