کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مساکة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مساکة
لغتنامه دهخدا
مساکة. [ م َ ک َ ] (ع مص ) «مسیک » و بسیار آب گیرنده شدن مشک . (اقرب الموارد). رجوع به مسیک شود. || (اِمص ) بخل و زفتی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مِساکة. و رجوع به مساکة شود. || (اِ) جایی که در آن آب باران حفظ شود. مَساک . (اقرب الموارد). واحد ...
-
مساکة
لغتنامه دهخدا
مساکة. [ م ِ ک َ ] (ع اِمص ) بخل . (اقرب الموارد). مَساکة. و رجوع به مَساکة شود.
-
جستوجو در متن
-
مسائک
لغتنامه دهخدا
مسائک . [ م َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ مَساکة. (ناظم الاطباء). رجوع به مساکة شود.
-
مساکات
لغتنامه دهخدا
مساکات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَساکة. جایهایی که آب در آن نگهداری شود. (اقرب الموارد).
-
مساک
لغتنامه دهخدا
مساک . [ م َ ] (ع اِمص ) بخل و زفتی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مِساک . مساکة. || (اِ) جایی است که آب ایستد در وی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
مساک
لغتنامه دهخدا
مساک . [ م ِ ] (ع اِمص ) بخل و زفتی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مَساک . مساکة. || خیر و نیکی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) جایی از دستگیره ٔ کارد و غیره که آن را می گیرند. (اقرب الموارد). || جای و محل قرار گرفتن چیزی : أمدة؛ مساک کرا...
-
بخل
لغتنامه دهخدا
بخل . [ ب ُ ] (ع مص ) زفتی کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). منع کردن و امساک کردن . (از اقرب الموارد). بخیلی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بُخُل . بَخَل . (ناظم الاطباء). بَخل . بَخ...