کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مساوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مساوی
/masāvi/
معنی
= مسائت
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بهاندازه، برابر، متساوی، معادل، همتراز و همسان، همسر، هممیزان، هموزن، یکسان ≠ نامساوی
برابر فارسی
برابر، پایاپای، یکسان
دیکشنری
equal, equally, iso-, square
-
جستوجوی دقیق
-
مساوی
واژگان مترادف و متضاد
بهاندازه، برابر، متساوی، معادل، همتراز و همسان، همسر، هممیزان، هموزن، یکسان ≠ نامساوی
-
مساوی
فرهنگ واژههای سره
برابر، پایاپای، یکسان
-
مساوی
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِ فا.) برابر، یکسان .
-
مساوی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جِ مساوة ؛ کردارهای زشت ، بدی ها.
-
مساوی
لغتنامه دهخدا
مساوی ٔ. [ م َ وِءْ ] (ع اِ) مساوی . بدیها. (اقرب الموارد). رجوع به مساوی شود.
-
مساوی
لغتنامه دهخدا
مساوی . [ م َ ] (ع اِ)مساوی ٔ. ج ِ مساءة. (منتهی الارب ). ج ِ سیّئة. (مهذب الاسماء) (غیاث ). جمع سوء (خلاف قیاس ). و گویند مفرد آن مساءة باشد. (اقرب الموارد). بدیها. (دهار). عیوب ونقایص . (اقرب الموارد). زشتیها. عیبها : گر گفتم از رسول علی خلق را وصی...
-
مساوی
لغتنامه دهخدا
مساوی . [ م ُ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر مساواة. رجوع به مساواة شود.برابر. (غیاث ) (آنندراج ). هموار. مستوی . معادل . یکسان . مطابق . راستاراست . علی السویه . همتا. متوازی . طوار. طور. عدل . قیاض . (منتهی الارب ) : آن لشکرکوههای چند که مساوی سماء و م...
-
مساوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مساویء، جمعِ مساءَة] masāvi = مسائت
-
مساوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mosāvi ۱. همارزش؛ برابر.۲. هماندازه.
-
مساوی
دیکشنری فارسی به عربی
کافي , نظير
-
واژههای مشابه
-
مساوی شدن
واژگان مترادف و متضاد
برابرشدن، هماندازه شدن، یکسان شدن، معادل شدن
-
equal temperament
اعتدال مساوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] اعتدالی که بر مبنای آن یک اکتاو به دوازده نیمپردۀ مساوی تقسیم میشود
-
tie game
بازی مساوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بازی یا مسابقهای که با تساوی به پایان میرسد
-
مساوی الاضلاع
لغتنامه دهخدا
مساوی الاضلاع . [ م ُ یُل ْ اَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) چیزی مثلث یا مربع و غیره که همه گوشه های آن برابر باشد. (غیاث ). شکل هندسی با ضلعهای برابر هم . متساوی الاضلاع .