کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مساهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مساهم
/mosāhem/
معنی
همسهم؛ همبهره؛ شریک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مساهم
فرهنگ فارسی معین
(مُ هِ) [ ع . ] (اِفا.) شریک ، سهیم .
-
مساهم
لغتنامه دهخدا
مساهم . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر مساهمة. شریک و انباز. (غیاث ) (آنندراج ). شریک . (ناظم الاطباء) : این قسمت را از آن جهت تسهیم خواندند که شاعر دیگری را در دانستن بعضی از آنچه نظم خواهد کردمساهم و مشارک گردانیده است . (از المعجم ص 278). ||...
-
مساهم
دیکشنری عربی به فارسی
يکي کردن , بهم پيوستن , متحد کردن , داخل کردن , جادادن , داراي شخصيت حقوقي کردن , ثبت کردن(در دفتر ثبت شرکتها) , اميختن , ترکيب کردن , معنوي , غير جسماني
-
مساهم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mosāhem همسهم؛ همبهره؛ شریک.
-
جستوجو در متن
-
دارای شخصیت حقوقی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مساهم
-
ثبت کردن(در دفتر ثبت شرکتها)
دیکشنری فارسی به عربی
مساهم
-
غیر جسمانی
دیکشنری فارسی به عربی
مساهم
-
داخل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
دس , مساهم , ملحق ، إدراجٌ
-
جادادن
دیکشنری فارسی به عربی
مازق , مساهم , منزل
-
یکی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتحد , ادمج , کامل , مساهم , ميز
-
معنوی
دیکشنری فارسی به عربی
روحي , غير اساسي , مساهم , مغزي , ملخص
-
امیختن
دیکشنری فارسی به عربی
اخلط , ادمج , تخمير , مرکب , مزيج , مساهم , مصهر
-
متحد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتحاد , اتحد , حليف , فرقة , قطيع , مساهم , موصل
-
ترکیب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتحد , ادمج , اعدد , حاصدة , شکل , مرکب , مساهم