کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسالمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مسالمت
/mosālemat/
معنی
۱. آشتی کردن.
۲. بیگزندی.
۳. خوشرفتاری.
۴. صلحطلبی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آرامش، آشتی، آشتیخواهی، آشتیطلبی، خوشرفتاری، سازش، سازگاری، سلامتجویی، صلحجویی، صلحطلبی، ملایمت
فعل
بن گذشته: مسالمت کرد
بن حال: مسالمت کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسالمت
واژگان مترادف و متضاد
آرامش، آشتی، آشتیخواهی، آشتیطلبی، خوشرفتاری، سازش، سازگاری، سلامتجویی، صلحجویی، صلحطلبی، ملایمت
-
مسالمت
فرهنگ فارسی معین
(مُ لِ مَ) [ ع . مسالمة ] (مص ل .) آشتی کردن ، از روی صلح و آشتی رفتار کردن .
-
مسالمت
لغتنامه دهخدا
مسالمت . [ م ُ ل َ م َ] (ع مص ، اِمص ) مسالمة. مسالمه . با هم صلح کردن و آشتی کردن . (غیاث ). مصالحت . سازگاری . سازواری . رجوع به مسالمة و مسالمه شود.- به مسالمت ؛ به سلم . به آشتی . (یادداشت مرحوم دهخدا).|| در اصطلاح تصوف ، عبارت است از آنکه نفس د...
-
مسالمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مسالَمة] mosālemat ۱. آشتی کردن.۲. بیگزندی.۳. خوشرفتاری.۴. صلحطلبی.
-
واژههای مشابه
-
مسالمت کردن
لغتنامه دهخدا
مسالمت کردن . [ م ُ ل َ / ل ِ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) صلح کردن . آشتی کردن . از در آشتی درآمدن .
-
مسالمت آمیز
لغتنامه دهخدا
مسالمت آمیز. [ م ُ ل َ / ل ِ م َ ] (ن مف مرکب ) صلح آمیز. با مسالمت و صلح . آشتی جویانه .- همزیستی مسالمت آمیز ؛ تفاهم آمیخته به صلح و سلم .
-
مسالمت آمیزی
لغتنامه دهخدا
مسالمت آمیزی . [ م ُ ل َ/ ل ِ م َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی مسالمت آمیز.
-
مسالمت جوئی
لغتنامه دهخدا
مسالمت جوئی . [ م ُ ل َ / ل ِ م َ ] (حامص مرکب ) مسالمت خواهی . جویا بودن از سلم و آشتی . صلح جوئی .
-
مسالمت آمیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] mosālemat[']āmiz آمیخته با مسالمت؛ همراه با صلح و سازش.
-
مسالمت امیز
دیکشنری فارسی به عربی
سلمي
-
مسالمت آمیز
دیکشنری فارسی به عربی
السلمي
-
peaceful coexistence
همزیستی مسالمتآمیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] رهنامۀ سیاست خارجی که میکوشد اختلافات سیاسی را با نیازهای عملی سیاسی سازگار کند؛ این رهنامه را عمدتاً به پیشنهاد خروشچف در سال 1956 نسبت میدهند
-
همزیستی مسالمت آمیز
دیکشنری فارسی به عربی
التعايش السلمي
-
اجتماع مسالمت آمیز
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتِماعٌ سِلْمي