کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مساعیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مساعیر
لغتنامه دهخدا
مساعیر. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِسعار. (ناظم الاطباء). مساعر. || برانگیزندگان شدتهای حرب و اشتعال نایره ٔ آن و افروزش نارها : ابوعبداﷲ طائی با مساعیر عرب مقدمه ٔ لشکر ساخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 349). با قومی که مشاهیر انجاد و مساعیر اعداد بودند روی به...
-
جستوجو در متن
-
مسعار
لغتنامه دهخدا
مسعار. [ م ِ ] (ع اِ) فروزینه ٔ آتش و آتش کاو. (منتهی الارب ). وسیله ٔ روشن کردن و شعله ور ساختن و سوزانیدن آتش . (از اقرب الموارد). تنورشور. تنورآشور. مسعر. ج ، مَساعیر. (آنندراج ). || برانگیزنده ٔ حرب . (منتهی الارب ).
-
اعداد
لغتنامه دهخدا
اعداد. [ اَ ] (ع اِ)ج ِ عَدَد. (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (تاج العروس ). ج ِ عدد. شمارها. (آنندراج ). عددها و شمارها. (ناظم الاطباء). شمارها. ج ِ عدد. (دهار) : با قومی که مشاهیر انجاد و مساعیر اعداد بودند روی بطائی آورد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 351...