کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مساعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مساعی
/māsā'i/
معنی
کوششها.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اهتمام، تلاش، جد، جهد، سعی، کوشش
۲. سعیها، کوششها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مساعی
واژگان مترادف و متضاد
۱. اهتمام، تلاش، جد، جهد، سعی، کوشش ۲. سعیها، کوششها
-
مساعی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) کوشش ها، سعی ها.
-
مساعی
لغتنامه دهخدا
مساعی . [ م َ ] (ع اِ) مَساع . ج ِ مَسعاة. (اقرب الموارد). رجوع به مسعاة شود. || ج ِ مَسعی . (اقرب الموارد). رجوع به مسعی شود. || سعی و جهد و کوشش و سعی ها و کوشش سزاوار ستایش و کردارهای نیکو. (ناظم الاطباء) : آن چنان آثار مرضیه و مساعی حمیده که در ت...
-
مساعی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مَسعیٰ] māsā'i کوششها.
-
واژههای مشابه
-
تشریک مساعی
دیکشنری فارسی به عربی
تعاون
-
مساعی مشترک
دیکشنری فارسی به عربی
مفصل
-
اشتراک مساعی
دیکشنری فارسی به عربی
مجتمع
-
بذل مساعی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
انحناء
-
جستوجو در متن
-
synergic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همکاری، همتلاش، دارای اشتراک مساعی، با اشتراک مساعی
-
cooperates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همکاری می کند، همیاری کردن، باهم کار کردن، همدستی کردن، تشریک مساعی کردن، اشتراک مساعی کردن، تعاون کردن
-
cooperate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همکاری کردن، همیاری کردن، باهم کار کردن، همدستی کردن، تشریک مساعی کردن، اشتراک مساعی کردن، تعاون کردن
-
مساع
لغتنامه دهخدا
مساع . [ م َ عِن ْ ] (ع اِ) مساعی . ج ِ مَسعاة. (اقرب الموارد). رجوع به مساعی و مسعاة شود. || ج ِ مَسعی . (اقرب الموارد). رجوع به مساعی و مسعی شود.
-
cooperated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همکاری کردیم، همیاری کردن، باهم کار کردن، همدستی کردن، تشریک مساعی کردن، اشتراک مساعی کردن، تعاون کردن