کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مساعفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مساعفت
/mosā'efat/
معنی
موافقت؛ سازگاری.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مساعفت
فرهنگ فارسی معین
(مُ عِ فَ) [ ع . مساعفة ] 1 - (مص م .) یاری کردن . 2 - (اِمص .) یاری .
-
مساعفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مساعَفة] [قدیمی] mosā'efat موافقت؛ سازگاری.
-
واژههای همآوا
-
مساعفة
لغتنامه دهخدا
مساعفة. [ م ُ ع َ ف َ ] (ع مص ) دست دادن و یاریگری نمودن و موافقت و سازواری نمودن . (منتهی الارب ). مؤاتاة و مساعدة. (تاج المصادر بیهقی ). مساعدت و معاونت کردن . (اقرب الموارد). || قریب شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مقاربة. (المصادر زوزنی ).
-
مصائفة
لغتنامه دهخدا
مصائفة. [ م ُ ءَ ف َ ] (ع مص ) معامله ٔ تابستانی کردن . (آنندراج ). بازار کردن در تابستان . خرید و فروخت و معامله کردن به تابستان . مصایفة. رجوع به مصایفه شود.