کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مساحت گر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
waterplane area coefficient
ضریب مساحت صفحۀ شناوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نسبت مساحت سطحِمقطع شناوری به مساحت مستطیلی به طول و عرض شناور
-
load waterplane coefficient, waterplane coefficient
ضریب مساحت صفحۀ شناوری تمامبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نسبت مساحت سطحِمقطع شناوری در بیشینۀ آبخور بارگیری به مساحت مستطیلی به طول و عرض شناور
-
جستوجو در متن
-
تکسیر
لغتنامه دهخدا
تکسیر. [ ت َ ] (ع مص ) نیک شکستن . (زوزنی ). بسیار شکستن . (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : گر من به شکستن خم آیم فریاد مکن بگاه تکسیر. سوزنی .|| خشمناک شدن : فلان یکسر علیک الفوق او الارعاظ؛ او خشمناک اس...
-
باغ کاران
لغتنامه دهخدا
باغ کاران . [ غ ِ ](اِخ ) نام یکی از باغهای اصفهان . یکی از چهارباغ معروف اصفهان که مساحت هر کدام کمتر از یک هزار جریب نبوده است : و بر دروازه ٔ هر کدام کاخی بلندبر آورده اند... و آن باغها عبارت است از باغ فلاسان و باغ احمد سیاه و باغ کاران و باغ بکر...
-
کشتمند
لغتنامه دهخدا
کشتمند. [ ک ِ م َ ] (اِ مرکب ) کشت . حرث . محصول . مزروع . کشته . آنچه کاشته شده باشد. (یادداشت مؤلف ). کشاورزی . زراعت : نگه کرد ناگاه بهرام گورجهان دید پر کشتمند و ستور. فردوسی (شاهنامه ج 4ص 1859).جهان دید یکسر پر از کشتمنددر و دشت پر گاو و پرگوسف...
-
عمان
لغتنامه دهخدا
عمان . [ ع ُ ] (اِخ ) مَزون . نام شهری است عربی بر ساحل بحر یمن و هند. و آن در اقلیم اول واقع بوده ، طول آن سی وچهار درجه و سی دقیقه ، و عرضش نوزده درجه و چهل وپنج دقیقه است . این شهر در مشرق هَجَرقرار دارد و مشتمل بر بلاد بسیاری است . نخل و زراعت آن...
-
کشمیر
لغتنامه دهخدا
کشمیر. [ ک َ ] (اِخ ) ایالتی است واقع در شبه جزیره ٔ هند در دامنه ٔ کوههای هیمالیا و نهرسند آن را مشروب میسازد.کشمیر از نظر جغرافیائی به دو اقلیم تقسیم شده و سلسله ٔ جبال عظیم هیمالیا که از شمال شرقی به جنوب شرقی امتداد دارد، حد فاصل آن دو است . اقلی...
-
مهندس
لغتنامه دهخدا
مهندس . [ م ُ هََ دِ ] (معرب ، ص ، اِ) (معرب از اندازه ٔ فارسی ) مهندز. اندازه گیرنده . (غیاث ). تقدیرکننده . (مهذب الاسماء) محاسب . شماردار. مقدر : ز دینار و گوهر هزاران هزارکه آن را مهندس نداند شمار. فردوسی .گهر دادش و چیز چندین ز گنج که ماند از شم...
-
پیمودن
لغتنامه دهخدا
پیمودن . [ پ َ / پ ِدَ ] (مص ) مطلق اندازه گرفتن . (فرهنگ نظام ). || به ذرع چیزی بکسی دادن . ذرع کردن . گز کردن . اندازه گرفتن با گز و ذراع و ارش و غیره : بفرسنگ صد بود بالای اوی نشایست پیمود پهنای اوی . فردوسی .نپیمود کس خاک کاخش به پی ز لشکر هرآنکس...
-
مختصر
لغتنامه دهخدا
مختصر. [ م ُ ت َ ص َ ] (ع ص )چیزی که زوائد از آن دور شود و کوتاه گردد. (آنندراج ). سخن کوتاه و مجمل و بطور اجمال . کوتاه و کم و برگزیده . منتخب و کوتاه شده . (ناظم الاطباء) : من مدحت او چونکه همی مختصر آرم آری چو سخن نیک بود مختصر آید. فرخی .و بنده م...
-
زنگبار
لغتنامه دهخدا
زنگبار. [ زَ ] (اِخ ) نام مملکتی است . (از برهان ). از: «زنگ » + «بار» (پسوند مکان ). ساحل شرقی افریقا. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). ولایت زنگ . (فرهنگ رشیدی ). مملکتی در افریقای شرقی در کنار اقیانوس هند و کوائیلوآو ملند دو شهر معروف آن مملکت اند و تجارت...
-
ارم
لغتنامه دهخدا
ارم . [ اِ رَ ] (اِخ ) نام شهر عاد. (غیاث اللغات ) (کنزاللغات ) (آنندراج ). باغ عاد یا نام شهری که شداد پسر عاد بنا کرد. باغ یا شهر شداد. (ربنجنی ). بهشت شداد عاد. آورده اند که بعد شش روز یک خشت بالای آن میرفتی و تا آنجا که صفت بهشت است همه در آن موج...
-
اندازه گرفتن
لغتنامه دهخدا
اندازه گرفتن . [ اَ زَ / زِگ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) مقیاس کردن وزن یا طول و عرض و عمق (ارتفاع ). (فرهنگ فارسی معین ). پیمایش کردن و گز کردن و تعیین طول و عرض و عمق کردن . (ناظم الاطباء). پیمودن . سنجیدن . مساحی کردن . مساحت کردن . تقدیر کردن . کیل کرد...
-
جفت
لغتنامه دهخدا
جفت . [ ج ُ ] (ص ، اِ) زوج . مقابل فرد. (برهان ). ضد طاق . (انجمن آرا). هر عددی که نصف صحیح دارد مثل دو و چهار و شش و مقابل آن تا و طاق است مثل یک و سه و پنج . (فرهنگ نظام ). زکا. (ناظم الاطباء). شَفع. (ترجمان القرآن ). شفع مقابل وَتر. (تاج العروس )....
-
شام
لغتنامه دهخدا
شام . (اِخ ) نام مملکتی است که در گذشته شامل اردن و سوریه و لبنان و فلسطین بود و درباره ٔ وجه تسمیه و تاریخ جغرافیایی آن لغویان و جغرافی نویسان و مورخان اقوالی دارند که فشرده ای از آن را در این جا می آوریم . صاحب تاج العروس در وجه تسمیه ٔ آن گوید: شه...