کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مزیف
/mozayyaf/
معنی
۱. ناسره؛ ناخالص.
۲. [مجاز] باطل.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزیف
لغتنامه دهخدا
مزیف . [ م ُ زَی ْ ی َ ] (ع ص ) درهم ناسره و ناروان گشته . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مردود و باطل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : عبارتی چند مزیف از طامات صوفیان بگرفته اند. (کیمیای سعادت ). و چون علاءالدین کودک بود... و در مذهب مزیف و ...
-
مزیف
لغتنامه دهخدا
مزیف . [ م ُ زَی ْ ی ِ ] (ع ص ) ناسره و ناروان گرداننده ٔ دراهم . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
مزیف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mozayyaf ۱. ناسره؛ ناخالص.۲. [مجاز] باطل.
-
واژههای مشابه
-
مزيف
دیکشنری عربی به فارسی
ساختگي , جعلي , قلا بي , تقليد , جعل , حلقه کردن , پيچيدن , جا زدن , وانمود کردن
-
واژههای همآوا
-
مضیف
واژگان مترادف و متضاد
مهمانخانه، مهمانسرا
-
مضیف
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جای پذیرایی از مهمان ، محل ضیافت .
-
مضیف
لغتنامه دهخدا
مضیف . [ م ُ ] (ع ص ) آنکه می خماند و میل میدهد. || مهماندار و خداوند مهمانخانه . (ناظم الاطباء).
-
مضیف
لغتنامه دهخدا
مضیف . [ م ُ ض َی ْ ی َ ] (ع ص ) مهمان . (از ذیل اقرب الموارد).
-
مضیف
لغتنامه دهخدا
مضیف . [ م ُ ض َی ْ ی ِ ] (ع ص ) صاحب منزل . (از ذیل اقرب الموارد).
-
مضیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] mazif محل ضیافت؛ جای پذیرایی مهمان.
-
مضیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] mozif مهماندار.
-
جستوجو در متن
-
جا زدن
دیکشنری فارسی به عربی
دس , مزيف