کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزکا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مزکا
/mozakkā/
معنی
۱. پاکیزهشده؛ پاکشده.
۲. مالی که زکات آن داده شده؛ زکاتدادهشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزکا
لغتنامه دهخدا
مزکا. [ م َ ] (ع اِ) شرابی که در نماز عشاء ربانی (بنا بعقیده ٔ کاتولیکها) با نان مورد تقدیس قرار میگیرد . (دزی ج 2 ص 587).
-
مزکا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مزکّیٰ] mozakkā ۱. پاکیزهشده؛ پاکشده.۲. مالی که زکات آن داده شده؛ زکاتدادهشده.
-
جستوجو در متن
-
مصفا
لغتنامه دهخدا
مصفا. [ م ُ ص َف ْ فا ] (ع ص ) مصفی . تصفیه شده . پاک شده . پاکیزه گشته . (یادداشت مؤلف ). پاک و صاف ، چون شراب مصفا و عیش مصفا. (آنندراج ). پاک . تمیز. پاکیزه . روشن . بی آلودگی . بی آلایش . عاری از آلودگیها و پلیدیها. بی شائبه : تا زین جهان به صبر...