کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزه شکستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مزه ناک
لغتنامه دهخدا
مزه ناک . [ م َ زَ / زِ ] (ص مرکب ) لذیذ. (دهار). دارای مزه ٔ خوش .
-
مزه یاب
لغتنامه دهخدا
مزه یاب . [ م َ زَ / زِ ] (نف مرکب ) مخفف مزه یابنده . آنکه درک مزه کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مزه یابی
لغتنامه دهخدا
مزه یابی . [ م َ زَ / زِ ] (حامص مرکب ) ادراک مزه ها، و آن قوه ای است در حیوان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عمل مزه یافتن .
-
پشت مزه
لغتنامه دهخدا
پشت مزه . [ پ ُ م َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) مخفف پشت مازه است . رجوع به پشت مازه شود.
-
بی مزه
لغتنامه دهخدا
بی مزه . [ م َ زَ / زِ / م َزْ زَ / زِ ] (ص مرکب ) دارای طعم نامطبوع . بدطعم . بی طعم . ناگوارد. (ناظم الاطباء). نامطبوع . (یادداشت مؤلف ). کریه . ناخوش آیند. نفرت آور. بی طعم : ورا ازتن خویش باشد بزه بزه کی گزیند کسی بی مزه . فردوسی .عالم جسمی اگر ...
-
ترش مزه
لغتنامه دهخدا
ترش مزه . [ ت ُ / ت ُ رُ م َ زَ / زِ ] (ص مرکب ) چیزی که ذائقه احساس ترشی از آن کند. (ناظم الاطباء). لب ترش .
-
خوش مزه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xošmaz[z]e ویژگی هرچیزی که طعم و مزۀ خوب داشته باشد و به ذائقه خوش بیاید.
-
مزه اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
مذاق
-
مزه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مذاق
-
مزه دادن
دیکشنری فارسی به عربی
مذاق
-
مزه وبو
دیکشنری فارسی به عربی
نکهة
-
بی مزه
دیکشنری فارسی به عربی
عديم الطعم , عديم العاطفة
-
خوش مزه
دیکشنری فارسی به عربی
مضحک
-
طعم (مزه)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: maza / ta:m طاری: maza / taɂm طامه ای: maza طرقی: maza کشه ای: maza / ta:m نطنزی: maza / ta:m
-
ترش مزه
دیکشنری فارسی به عربی
فطيرة