کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزمزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مزمزه
/mazmaze/
معنی
مزه کردن؛ چشیدن مزۀ چیزی.
〈 مزمزه کردن: چشیدن اندکی از چیزی برای دانستن مزۀ آن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
چشیدن، چشش
فعل
بن گذشته: مزمزه کرد
بن حال: مزمزه کن
دیکشنری
nip, sample, sip
-
جستوجوی دقیق
-
مزمزه
واژگان مترادف و متضاد
چشیدن، چشش
-
مزمزه
فرهنگ فارسی معین
(مَ مَ زِ) [ ع . مزمزة ] (اِمص .) (عا.) چشیدن مزة چیزی .
-
مزمزه
لغتنامه دهخدا
مزمزه . [ م َ م َ زَ / زِ ] (اِمص مرکب ) (در تداول عامه ) چشش . مخفف مزه مزه .- مزمزه کردن ؛ مخفف مزه مزه کردن . چشیدن غذا و جز آن .
-
مزمزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹مزهمزه› mazmaze مزه کردن؛ چشیدن مزۀ چیزی.〈 مزمزه کردن: چشیدن اندکی از چیزی برای دانستن مزۀ آن.
-
مزمزه
دیکشنری فارسی به عربی
تجربة , رشفة , هبة
-
واژههای مشابه
-
مزمزة
لغتنامه دهخدا
مزمزة. [ م َ م َ زَ ] (ع مص ) جنبانیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).- مزمزه کردن ؛ حرکت دادن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مزمزه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رشفة
-
واژههای همآوا
-
مضمضه
واژگان مترادف و متضاد
آب دردهانگردانیدن، با آب دهان را شستن، دهانشویی
-
مضمضه
فرهنگ فارسی معین
(مَ مَ ض ) [ ع . مضمضة ] (مص م .) شستشوی دهان با آب و مانند آن .
-
مضمضه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مضمضَة] mazmaze آب در دهان گرداندن؛ شستن دهان با آب.
-
جستوجو در متن
-
mizmaze
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزمزه
-
tastings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزه ها، مزمزه