کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزلئم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزلئم
لغتنامه دهخدا
مزلئم . [ م ُ ل َ ءِم م ] (ع ص ) رونده . || درگذرنده . || بلندبرآینده در سیر و جز آن . || کوچ کننده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سفرکننده . (ناظم الاطباء). || ثابت و برجای . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ثابت
لغتنامه دهخدا
ثابت . [ ب ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ثبات و ثبوت . پابرجا. برقرار. مُزلَئم . سجّین . محکم . استوار. (دهار). پایدار. پاینده .مقرر. ایستاده . ایستنده . برقرار. بارد : فتح است کز او ملک بود ثابت و دین راست .زین بیش چه خواهید که باشد هنر فتح . مسعود سعد (د...