کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزقان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مزقان
/mezqān/
معنی
۱. [عامیانه] موسیقی.
۲. [عامیانه] ساز موسیقی.
۳. (نظامی) [منسوخ] دستهای از سازهای مختلف موسیقی که در نظام با هم نواخته میشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزقان
لغتنامه دهخدا
مزقان . [ م ِ ] (اِ) مزغان . رجوع به مزغان شود.
-
مزقان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی، مٲخوذ از فرانسوی: musique + ان (علامت جمع)] ‹مزغان› mezqān ۱. [عامیانه] موسیقی.۲. [عامیانه] ساز موسیقی.۳. (نظامی) [منسوخ] دستهای از سازهای مختلف موسیقی که در نظام با هم نواخته میشد.
-
واژههای مشابه
-
مزقان چی
لغتنامه دهخدا
مزقان چی . [م ِ ] (ص مرکب ، اِ) مزغانچی . رجوع به مزغانچی شود.
-
موزیک و مِزقان
فرهنگ گنجواژه
موسیقی.
-
واژههای همآوا
-
مزغان
واژگان مترادف و متضاد
۱. موسیقی، موزیک، مزقان ۲. موسیقیدان، موسیقینواز
-
مزغان
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ فر - فا. ] (اِ.)1 - ساز. 2 - آلت موسیقی .
-
مزغان
لغتنامه دهخدا
مزغان . [ م ِ ] (اِ) مزقان . (ترکی شده ٔ موزیکان ) [ موزیک + ان ] دسته ای از سازهای مختلف بادی (چون شیپور وغیره ) که با طبل و سنج در موزیک نظامی با هم نوازند. موزیک . یک دسته از سازهای مختلف موسیقی که با هم نوازند ومخصوص فوج نظامیان است . این لفظ محر...
-
جستوجو در متن
-
مزغان
واژگان مترادف و متضاد
۱. موسیقی، موزیک، مزقان ۲. موسیقیدان، موسیقینواز
-
موزیک
واژگان مترادف و متضاد
آهنگ، مارش، مزغان، مزقان، موسیقی، نوا
-
موسیقی
واژگان مترادف و متضاد
خنیا، مزغان، مزقان، موزیک، نوا، نواشناسی
-
موزغان
لغتنامه دهخدا
موزغان . [ م ُ ] (از فرانسوی ، اِ) (اصطلاح موسیقی ) مزقان . دسته ای از سازهای مختلف موسیقی که در نظام با هم نوازند. (یادداشت مؤلف ). مزقان . و رجوع به موزیکان شود.
-
موزقان
لغتنامه دهخدا
موزقان . [ م ُ ] (از فرانسوی ، اِ) مزقان . و رجوع به موزغان و موزیکان شود.