کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزروع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مزروع
/mazru'/
معنی
کاشتهشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. کشته
۲. کاشتهشده، زراعتشده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزروع
واژگان مترادف و متضاد
۱. کشته ۲. کاشتهشده، زراعتشده
-
مزروع
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) زمین کاشته شده .
-
مزروع
لغتنامه دهخدا
مزروع . [ م َ ] (ع ص ، اِ) نعت مفعولی از زرع . کشت و کشته . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). کشت و کشته شده . (ناظم الاطباء). کاشته شده . کشته : هرکه مزروع خود بخورد به خویدوقت خرمنش خوشه باید چید. (گلستان چ فروغی ص 9).|| آنچه کشته شده و به ...
-
مزروع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mazru' کاشتهشده.
-
واژههای مشابه
-
کاسنی مزروع
لغتنامه دهخدا
کاسنی مزروع . [ ی ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هندبة. هندباء.
-
غیره مزروع (زمین)
دیکشنری فارسی به عربی
ارض محروثة
-
واژههای همآوا
-
مذروع
لغتنامه دهخدا
مذروع . [ م َ ] (ع ص ) گزکرده . (آنندراج ). به گز پیموده شده . (فرهنگ خطی ). که با ذراع اندازه گرفته و پیموده شده است . نعت است از ذرع . رجوع به ذرع شود.
-
جستوجو در متن
-
ناکاشته
واژگان مترادف و متضاد
بایر، نامزروع ≠ کاشته، مزروع
-
مزروعه
لغتنامه دهخدا
مزروعه . [ م َ ع َ ] (ع ص ) مزروعة. تأنیث مزروع . رجوع به مزروع و مزروعة شود.
-
سباخ
واژگان مترادف و متضاد
کویر، شورهزار، لمیزرع، نمکزار ≠ مزروع
-
غیرمزروع
واژگان مترادف و متضاد
بایر، کویر، لمیزرع، نامزروع ≠ مزروع
-
نامزروع
واژگان مترادف و متضاد
بایر، لمیزرع، ناکاشته ≠ کشته، مزروع