کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزرعهگَردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مزرعه
لغتنامه دهخدا
مزرعه . [ م َ رَ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیجوجین بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، در 15هزارگزی شمال شرقی اردبیل و 6 هزارگزی راه خیاو به اردبیل در منطقه ٔ کوهستانی معتدل واقع دارای 250 تن سکنه است . آبش از چشمه و چاه ، محصولش غلات و حبوبات ، شغل مردم...
-
مزرعه
لغتنامه دهخدا
مزرعه . [ م َ رَ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فارغان بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس ، در 54هزارگزی شرق حاجی آباد و سرراه حاجی آباد به احمدی ، در جلگه ٔ گرمسیر واقع و دارای 196 تن سکنه است . آبش از چشمه ، محصولش خرما، شغل مردمش زراعت است . (از فرهن...
-
مزرعه
لغتنامه دهخدا
مزرعه . [ م َ رَ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 12هزارگزی باختر گرمی در مسیر شوسه ٔ گرمی اردبیل در جلگه ٔ گرمسیر واقع و دارای 198 تن سکنه است . آب آن از دهات اطراف ، محصول عمده ٔ آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زر...
-
مزرعه
لغتنامه دهخدا
مزرعه . [ م َ رَ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منگور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد در 72 هزارگزی جنوب غربی مهاباد و 17 هزارگزی غرب راه مهاباد به سردشت در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع و دارای 139 تن سکنه است . آبش از رودخانه ٔ بادین آباد، محصولش غلات و ...
-
مزرعه
لغتنامه دهخدا
مزرعه . [ م َ رَ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز در 60هزارگزی شمال غربی اهواز بین راه آهن و راه اهواز به اندیمشک ، در دشت گرمسیر واقع و دارای 750 تن سکنه است . آبش ازشهر شاهپور، محصولش غلات و برنج ، شغل مردمش زراعت و گل...
-
مزرعه
لغتنامه دهخدا
مزرعه . [ م َ رَ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، در 32 هزارگزی غرب اردبیل و 3هزارگزی راه تبریز به اردبیل در منطقه ٔ کوهستانی معتدل واقع و دارای 199 تن سکنه است . آبش از رودخانه ، محصولش غلات و حبوبات و شغل مردمش زراعت و ...
-
مزرعه
لغتنامه دهخدا
مزرعه . [ م َ رَ ع َ ] (اِخ ) یکی از دهات دهستان کتول از توابع گرگان . (مازندران و استرآباد رابینو ص 128 قسمت انگلیسی ).
-
مزرعه
لغتنامه دهخدا
مزرعه . [ م َ رَ ع َ ] (ع اِ) مزرعة.کشت زار. (ناظم الاطباء). محل کشت و زرع : خاک نظامی که به تأیید اوست مزرعه ٔ دانه ٔ توحید اوست . نظامی .این جهان مزرعه ٔ آخرت است هرچه خواهد دلت ای دوست بکار. ابن یمین (از امثال و حکم ص 247).از هبوب عواصف مهابت غاز...
-
مزرعة
لغتنامه دهخدا
مزرعة. [ م َ رَ / رُ / رِ ع َ ] (ع اِ) کشتزار. ج ، مزارع . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). کلاته . (نصاب چ برلن ص 9) : الدنیا مزرعة الاَّخرة. (حدیث ، امثال و حکم ج 1 ص 247).
-
مزرعة
دیکشنری عربی به فارسی
کشتزار , مزرعه , زمين مزروعي , پرورشگاه حيوانات اهلي , اجاره دادن به (با) , کاشتن زراعت کردن در , کشت و زرع , مزرعه يا مرتع احشام , دامداري کردن , در مرتع پرورش احشام کردن
-
مزرعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مزرعَة، جمع: مزارع] mazra'e جای کشتوزرع؛ کشتزار.
-
مزرعه
دیکشنری فارسی به عربی
بطل , مزرعة
-
گیتی گردی
لغتنامه دهخدا
گیتی گردی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل گیتی گرد. گردش کردن در گیتی . گشتن در جهان . جهانگردی .
-
کوچه گردی
لغتنامه دهخدا
کوچه گردی . [ چ َ / چ ِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت کوچه گرد. محله گردی . (فرهنگ فارسی معین ).- امثال : یا کوچه گردی می شود یا خانه داری ؛ به سرزنش به زنانی که بسیار به مهمانی و گردش روند، گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).|| طوافی . || خانه بدوش...
-
گردی چاه
لغتنامه دهخدا
گردی چاه . [ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان دوراهی حرمک و تاسوکی ، واقع در 32500هزارگزی دوراهی حرمک .