کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزدگیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزدگیر
لغتنامه دهخدا
مزدگیر. [ م ُ ] (نف مرکب ) مزد گیرنده . گیرنده ٔ پاداش و اجرت . که در برابر انجام کاری پاداش و مزد گیرد. اجرت گیرنده . پاداش گیرنده . دریافت کننده ٔ اجرت .
-
جستوجو در متن
-
اجیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] 'ajir کسی که با گرفتن دستمزد برای دیگری کار میکند؛ مزدور؛ مزدگیر.
-
مزدبگیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجیر، جیرهخوار، مزدور ۲. حقوقبگیر، مزدگیر
-
مزدور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: mozdwar] mozdur ۱. کسی که برای دیگری کار میکند و مزد میگیرد؛ مزدبر؛ مزدگیر.۲. [قدیمی] کارگر.
-
مزدگیران
لغتنامه دهخدا
مزدگیران . [ م ُ ] (اِ مرکب ) تصحیف مردگیران . رجوع به مردگیران شود. || ج ِ مزدگیر. دریافت کنندگان اجرت و اجر و مزد. مزدوران . رجوع به انجمن آرای ناصری در برابر مزدوران شود.
-
موجر
لغتنامه دهخدا
موجر. [ ج ِ ] (ع ص ) مؤجر. صورت فارسی مؤجر. اجاره دهنده و کرایه دهنده . (از ناظم الاطباء). مالک . اجاره دهنده ٔ خانه یا باغ یا دکان و یا ملک و یا چیز دیگری را. مقابل مستأجر. (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به اجاره و مستأجر شود. || (اصطلاح فقهی ) شخص...
-
مزد
لغتنامه دهخدا
مزد. [ م ُ ] (اِ) اجرت کار کردن باشد اعم از کار دنیا و آخرت . (برهان ). چیزی که به جای زحمت کار کردن به کسی دهند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). اجرت . (آنندراج ).اجرت کار. (از ناظم الاطباء). اجرتی که برای کار کسی داده شود. (فرهنگ نظام ). جِعال ، جُعل ...