کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزدِ دست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بی مزد
لغتنامه دهخدا
بی مزد. [ م ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + مزد) بدون مزد و اجرت . بدون پاداش .(ناظم الاطباء). بی مزد و منت . و رجوع به مزد شود.- دزد بی مزد ؛دزد رسوا. (ناظم الاطباء).
-
دندان مزد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] dandānmozd ۱. مزد دندان؛ مزد خوردن چیزی.۲. پولی که پس از مهمانی و اطعام به مهمان مستمند بدهند.
-
پیش مزد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pišmozd مزدی که پیشکی به کارگر داده شود؛ مساعده؛ بیعانه.
-
کار مزد
دیکشنری فارسی به عربی
اجر
-
مزد گیاه
دیکشنری فارسی به عربی
قنب
-
پس مزد
لهجه و گویش تهرانی
تتمه حقالزحمه
-
پیش مزد
لهجه و گویش تهرانی
پیش پرداخت
-
زن به مزد
فرهنگ فارسی معین
(زَ. بِ. مُ) (ص مر.) دیوث ، قواد.
-
ماه مزد کردن
لغتنامه دهخدا
ماه مزد کردن . [ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مشاهره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
زن به مزد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] zanbemozd ویژگی مردی که زن خود را در ازای گرفتن پول در اختیار دیگری بگذارد؛ دیوث و بیغیرت.
-
مزد دلا لی
دیکشنری فارسی به عربی
عمولة
-
بی مزد و منت
فرهنگ گنجواژه
بدون توقع.
-
مُزد و پاداش
فرهنگ گنجواژه
اجر.
-
مزد و تشویق
فرهنگ گنجواژه
پاداش.
-
مُزد و حقوق
فرهنگ گنجواژه
اجر.