کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزدرع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزدرع
لغتنامه دهخدا
مزدرع . [ م ُ دَ رَ ] (ع ص ، اِ) کشتزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مزروع . کاشته . کشته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مزدرع
لغتنامه دهخدا
مزدرع . [ م ُ دَ رِ ] (ع ص ) کارنده ٔ تخم . (آنندراج ). زراعت کننده و تخم کارنده . (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
کاشته
لغتنامه دهخدا
کاشته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) زراعت شده . (ناظم الاطباء). مزروع . مُزدَرَع . کشته . مغروس . مغروسه . نشانده . || زحمت کشیده . (ناظم الاطباء). || افراخته . رجوع به افراخته شود. || (اِ) تخم و بذر. (ناظم الاطباء).