کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزبوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزبوق
لغتنامه دهخدا
مزبوق . [ م َ ] (ع ص ) برکنده شده . (ازمنتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آمیخته . || بند کرده . بازداشته . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مزبوقة
لغتنامه دهخدا
مزبوقة. [ م َ ق َ ] (ع ص ) مؤنث مزبوق و برکنده شده : لحیةٌ مزبوقة. (منتهی الارب ). رجوع به مزبوق شود.