کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزبر
لغتنامه دهخدا
مزبر. [ م ِ ب َ ] (ع اِ) قلم .(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). قلم و خامه . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
مذبر
لغتنامه دهخدا
مذبر. [ م ُ ذَب ْ ب َ ] (ع ص ) ثوب مذبر؛ جامه ٔ آراسته و منقش . (منتهی الارب ). مُنَمْنَم . (متن اللغة) (اقرب الموارد). جامه ٔ نگارین . (یادداشت مؤلف ).
-
مذبر
لغتنامه دهخدا
مذبر. [ م ُ ذَب ْ ب ِ ] (ع ص ) نویسنده .(آنندراج ). نعت است از تذبیر. رجوع به تذبیر شود.
-
مضبر
لغتنامه دهخدا
مضبر. [ م ُ ض َب ْ ب َ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسد. (اقرب الموارد). || (ص ) جمل مضبر؛ شتر استوارخلقت آکنده گوشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رجل مضبر؛ مردی محکم . (مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
زبر
لغتنامه دهخدا
زبر. [ زِ ] (ع اِ) نبشته . ج ، زُبور. (منتهی الارب ) (المنجد). || مکتوب . ج ، زبور، مانند قدر و قدور از این معنی است زبور در این آیت از قرآن ، «و آتینا داود زبورا» بر طبق قرائت زبور بضم زاء. و در حدیث است از ابوبکر که در بیماری خویش دوات و مزبری خواس...