کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزایله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزایله
لغتنامه دهخدا
مزایله . [ م ُ ی َ ل َ ] (ع مص ) همدیگر جدا شدن . (منتهی الارب ). از کسی جدا شدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مفارقت کردن . (ناظم الاطباء). تزایل .
-
جستوجو در متن
-
زیال
لغتنامه دهخدا
زیال . (ع مص ) (از «زی ل ») همدیگر جدا شدن . مزایلة مثله . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). زایَل َ مزایلةً و زیالاً. رجوع به مزایلة شود. (ناظم الاطباء). || زاله عن مکانه زیلاً و زیالاً. رجوع به زیل شود. (ناظم الاطباء).
-
جدا شدن
لغتنامه دهخدا
جدا شدن . [ ج ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گسیخته شدن . منفصل شدن . (ناظم الاطباء). بریده شدن . قطع شدن . دورافتادن . اِنفکاک . فُصول . (ترجمان عادل ). اِنفصال . انزال . بَین . بَینونَة. تَزَیﱡل . تفرّق . تباین . فَصل . تغرّب . اِنقضاف . مُباینت . مُزایلة. ...