کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزایده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مزایده
/mozāyede/
معنی
چیزی را در معرض فروش گذاردن چنانکه هر کسی به قیمت گرانتر بخرد به او فروخته شود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
حراج ≠ مناقصه
برابر فارسی
هم افزای
دیکشنری
auction, bid, sale
-
جستوجوی دقیق
-
مزایده
واژگان مترادف و متضاد
حراج ≠ مناقصه
-
مزایده
فرهنگ واژههای سره
هم افزای
-
مزایده
فرهنگ فارسی معین
(مُ یِ دِ) [ ع . مزایدة ] (مص م .) در معرض فروش گذاشتن چیزی به نحوی که هر خریداری که قیمت بیشتر پیشنهاد کرد، به وی فروخته شود؛ حراج ؛ مقابل مناقصه .
-
مزایده
لغتنامه دهخدا
مزایده . [ م ُ ی َ دَ ] (از ع ، مص ) بر یکدیگر افزودن . (تاج المصادر) (زوزنی ). بالای دست هم رفتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). افزودگی از طرفین . (ناظم الاطباء). چیزی را در معرض فروش گذاشتن که هر خریداری که بیشتر بها گوید مال او باشد که لفظ دیگرش ح...
-
مزایده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مزایَدَة] mozāyede چیزی را در معرض فروش گذاردن چنانکه هر کسی به قیمت گرانتر بخرد به او فروخته شود.
-
مزایده
دیکشنری فارسی به عربی
عرض , مزاد
-
جستوجو در متن
-
auctions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایده ها، حراج، مزایده، حراج کردن، بمزایده گذاشتن، فروختن
-
tradiment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایده
-
bidery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایده
-
bidented
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایده
-
مزاد
دیکشنری عربی به فارسی
حراج , مزايده , حراج کردن , بمزايده گذاشتن
-
حراج
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارزانفروشی، فروشارزان، ۲. مزایده، منیزید ≠ مناقصه
-
حراج
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِمص .) چیزی را با مزایده به فروش گذاشتن .
-
auction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حراج، مزایده، حراج کردن، بمزایده گذاشتن، فروختن