کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزایا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مزایا
/mazāyā/
معنی
= مزیت
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
امتیازات، امتیازها، برتریها، رجحانها، فزونیها، فواید، مزیتها، منافع
برابر فارسی
برتری ها
دیکشنری
perquisite
-
جستوجوی دقیق
-
مزایا
واژگان مترادف و متضاد
امتیازات، امتیازها، برتریها، رجحانها، فزونیها، فواید، مزیتها، منافع
-
مزایا
فرهنگ واژههای سره
برتری ها
-
مزایا
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جِ مزیت .
-
مزایا
لغتنامه دهخدا
مزایا. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مزیة. فزونی ها. (ناظم الاطباء). || عطیه ها و انعام ها. (ناظم الاطباء). || مجازاً به معنی عطایا و انعامات مستعمل می شود. (آنندراج ). || در تداول ، آنچه اضافه بر میزان حقوق مقرر به کارمند دهند مانند حق ریاست ، حق مدیریت ، حق ا...
-
مزایا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع مزیَّة] mazāyā = مزیت
-
جستوجو در متن
-
errancies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایا
-
prebenefiting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایا
-
concessional
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایا
-
hereditaments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایا
-
midaxillary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایا
-
minacities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایا
-
beneficiaryship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایا
-
bodements
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایا
-
farnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزایا