کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزارع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مضارع
واژهنامه آزاد
{کلمه ی عربی} حال که در زبان و ادبیات استفاده می شود
-
جستوجو در متن
-
mezzavoce
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزارع
-
mezair
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزارع
-
mezentius
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزارع
-
mezereon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزارع
-
mizzler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزارع
-
malsworn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزارع
-
دانشجوی دانشکده ء کشاورزی
دیکشنری فارسی به عربی
مزارع
-
faun
دیکشنری انگلیسی به فارسی
faun، ربالنوع مزارع و گله کوسفند
-
mezzanines
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزارع، اشکوب کوتاه، نیم اشکوب
-
fauns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فون ها، ربالنوع مزارع و گله کوسفند
-
آبیار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) 'ābyār کسی که مٲمور تقسیم کردن آب برای باغها، مزارع، و خانهها است؛ میرآب.
-
rural survey
برداشت روستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] برداشتی که از زمینهای غیرمسکونی، مانند مزارع و اراضی خارج از شهر انجام میشود
-
داهول
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) مترسکی که در مزارع برای شکار کردن یا رماندن حیوانات نصب می کنند.
-
اسماعیلیان
لغتنامه دهخدا
اسماعیلیان . [ اِ ] (اِخ ) از مزارع انارک یزد است .