کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزاحم شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مزاحم شدن
مترادف و متضاد
زحمتدادن، مصدع شدن، موجبات زحمت فراهم کردن، زحمتافزا شدن، اذیت کردن، دردسر دادن، مایهزحمت شدن، تصدیع دادن
برابر فارسی
دردسر دادن
دیکشنری
annoy, bother, encumber, molest, importune, inconvenience, intervene, intrude, trouble
-
جستوجوی دقیق
-
مزاحم شدن
واژگان مترادف و متضاد
زحمتدادن، مصدع شدن، موجبات زحمت فراهم کردن، زحمتافزا شدن، اذیت کردن، دردسر دادن، مایهزحمت شدن، تصدیع دادن
-
مزاحم شدن
فرهنگ واژههای سره
دردسر دادن
-
مزاحم شدن
دیکشنری فارسی به عربی
ازعج , اغلق , عروة
-
واژههای مشابه
-
malicious call identification
مزاحمیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که در آن بنا به تقاضای مشترک برخوانده میتوان ازطریق شبکه، شمارۀ مشترک برخوان را بهعنوان مزاحم شناسایی و ثبت کرد
-
constrained operation
تداخل مزاحم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] شرایطی در حرکت ضربدری که در آن وسایل نقلیۀ تداخلی به دلیل کاستیهای هندسی مسیر امکان اشغال قسمت بزرگی از خطوط عبور موجود را که برای رسیدن به عملکرد متعادل لازم است، ندارند
-
ابن مزاحم
لغتنامه دهخدا
ابن مزاحم . [ اِ ن ُ م ُ ح ِ ] (اِخ ) ابوالمفضل نصربن مزاحم منقری کوفی . مورخ شیعی . وی در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم هجری میزیست و او را چندین کتاب در تاریخ است ، ازجمله : کتاب تاریخ صفین و آن به طبع رسیده است این کتاب مورد اعتمادمورخین بوده و از...
-
fouling organism, biofouler
آبزی مزاحم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] اندامگانی که برای زیستن به اشیای درون آب نظیر بدنۀ شناورها و تأسیسات دریایی میچسبد
-
صدای مزاحم
دیکشنری فارسی به عربی
هريسة
-
do not disturb, DND
خدمات مزاحم نشوید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی خدمات مکمل که به کاربر امکان میدهد تماسهایی را که از جانب یک کارساز پایۀ خاص گرفته میشود رد کند
-
سرخر و مزاحم
فرهنگ گنجواژه
نامحرم.
-
کل و مزاحم
فرهنگ گنجواژه
مزاحم.
-
مزاحم و مدعی
فرهنگ گنجواژه
رقیب.
-
مزاحم و معارض
فرهنگ گنجواژه
مزاحم
-
معارض و مزاحم
فرهنگ گنجواژه
مزاحم.