کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزاحمیابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
malicious call identification
مزاحمیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که در آن بنا به تقاضای مشترک برخوانده میتوان ازطریق شبکه، شمارۀ مشترک برخوان را بهعنوان مزاحم شناسایی و ثبت کرد
-
واژههای مشابه
-
مزاحم
واژگان مترادف و متضاد
۱. سربار، سرخر، مانع، متعرض، مخل، مصدع، موی دماغ ۲. آزارنده، زحمترسان ۳. بیگانه، غریبه، نامحرم
-
مزاحم
فرهنگ واژههای سره
دست و پا گیر
-
مزاحم
فرهنگ فارسی معین
(مُ حِ) [ ع . ] (اِفا.) باعث زحمت ، آزار - دهنده .
-
مزاحم
لغتنامه دهخدا
مزاحم . [ م ُح ِ ] (ع ص ) انبوهی کننده و تنگی کننده . (ناظم الاطباء). || رنج رساننده و آزار دهنده و زحمت رساننده . معارض و مانع و بازدارنده . (ناظم الاطباء).- مزاحم شدن ؛ آزار رسانیدن و تصدیع دادن و زحمت دادن ؛ در تداول گفته می شود مزاحم نباشم .(یاد...
-
مزاحم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mozāhem کسی یا چیزی که باعث زحمت دیگری میشود؛ رنجرساننده.
-
مزاحم
دیکشنری فارسی به عربی
دخيل , متعب , مزعج , مستنزف , مقرعة الباب , ملح
-
يَأْبَى
فرهنگ واژگان قرآن
ابا دارد - امتناع مي کند - نمي خواهد
-
مزاحم شدن
واژگان مترادف و متضاد
زحمتدادن، مصدع شدن، موجبات زحمت فراهم کردن، زحمتافزا شدن، اذیت کردن، دردسر دادن، مایهزحمت شدن، تصدیع دادن
-
مزاحم شدن
فرهنگ واژههای سره
دردسر دادن
-
constrained operation
تداخل مزاحم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] شرایطی در حرکت ضربدری که در آن وسایل نقلیۀ تداخلی به دلیل کاستیهای هندسی مسیر امکان اشغال قسمت بزرگی از خطوط عبور موجود را که برای رسیدن به عملکرد متعادل لازم است، ندارند
-
ابن مزاحم
لغتنامه دهخدا
ابن مزاحم . [ اِ ن ُ م ُ ح ِ ] (اِخ ) ابوالمفضل نصربن مزاحم منقری کوفی . مورخ شیعی . وی در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم هجری میزیست و او را چندین کتاب در تاریخ است ، ازجمله : کتاب تاریخ صفین و آن به طبع رسیده است این کتاب مورد اعتمادمورخین بوده و از...
-
fouling organism, biofouler
آبزی مزاحم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] اندامگانی که برای زیستن به اشیای درون آب نظیر بدنۀ شناورها و تأسیسات دریایی میچسبد
-
صدای مزاحم
دیکشنری فارسی به عربی
هريسة