کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مریم گلی کوکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مَرْيَمَ
فرهنگ واژگان قرآن
نام مادر حضرت عيسي علي نبينا و عليه السلام
-
عیسی مریم
لغتنامه دهخدا
عیسی مریم . [ سی ِ م َرْ ی َ ] (اِخ ) عیسی پسر مریم . عیسی بن مریم . رجوع به عیسی (ابن مریم ) شود : ازبرای رغم من گوئی ازین میدان حسن عیسی مریم برفت و موسی عمران بماند.سنائی .
-
کف مریم
لغتنامه دهخدا
کف مریم . [ ک َ ف ِ م َرْ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کف عایشه و آن بیخی است زرد و تیره رنگ و گزندگی جانوران را نافع باشد.(از برهان ) (آنندراج ).
-
Salvia, sage
مریمگلی1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] سردهای از نعنائیان شامل گیاهان علفی چندساله و بهندرت دو یا یکسالۀ نیمهچوبی یا چوبی با ساقههای راست یا خوابیده و پوشیده از کرکهای ساده و غدهای یا بیکرک و با برگهای ساده یا مرکب و گلآذین گرزن و کاسۀ گل استکانی یا لولهای یا قی...
-
مریمگلی2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] ← مریمگلی دارویی
-
مریمنخودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] ← کلپوره
-
نخل مریم
لغتنامه دهخدا
نخل مریم . [ ن َ ل ِ م َرْ ی َ ] (اِخ ) عبارت از نخلی است که چون حضرت مریم در زمان تولد عیسی علیه السلام از درد زه بیقرار شده در صحرا زیر درخت خرما که خشک بود رفت از برکت آن عفیفه درخت مزبور سبز شد. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (فرهنگ نظام ) : به ...
-
نخود مریم
لغتنامه دهخدا
نخود مریم . [ ن ُ خ ُ دِ م َرْ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به لغت اهل اصفهان ، زراوند مدحرج است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
صوم مریم
لغتنامه دهخدا
صوم مریم . [ ص َ / صُو م ِ م َرْ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از روزه است که از شب نیت کرده همه ٔ روز از کسی کلام نکند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). صوم صمت . صوم سکوت . رجوع به صوم الصمت شود.
-
نیوند مریم
لغتنامه دهخدا
نیوند مریم . [ وَ دِ م َ ی َ ] (اِ مرکب ) نوعی از حرمل است که هزار اسفند باشد. حب المحلب . (از برهان ) (از آنندراج ). یکی از گونه های سداب کوهی است . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
پنجه مریم
فرهنگ فارسی معین
( ~ء مَ یَ) (اِمر.) گیاهی است خوشبو با ساقه کوتاه و گل های سرخ رنگ ، گل نگونسار، گل سرنگون .
-
ابن مریم
لغتنامه دهخدا
ابن مریم . [ اِ ن ُ م َ ی َ] (اِخ ) ابوعبداﷲ شریف محمدبن محمدبن احمد ملیتی تلمسانی . در اوائل قرن یازدهم هجری در تلمسان میزیست . او راست : البستان فی ذکر الاولیاء و العلماء بتلمسان در شرح حال 178 تن از بزرگان آن دیار و در سال 1011 هَ .ق . از تصنیف آن...
-
جشن مریم
لغتنامه دهخدا
جشن مریم . [ ج َ ن ِ م َ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از طعام و شراب مریم است که از جنبانیدن درخت حاصل میشد. (برهان قاطع) : فنادیها من تحتها الا تحزنی قد جعل ربک تحتک سریا.و هزی الیک بجذع النخلة تساقط علیک رطباً جنیا. فکلی و اشربی و قری عیناً...
-
دخت مریم
لغتنامه دهخدا
دخت مریم . [ دُ ت ِ م َ ی َ ] (اِ مرکب ) پوست درخت سنبهالوه چهال . سنبالوکی . (فهرست مخزن الادویة).
-
دخنه ٔ مریم
لغتنامه دهخدا
دخنه ٔ مریم . [ دُن َ / ن ِ ی ِ م َ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیخ درختیست که بر هیأت خرد باشد و شاخ و ساق او به زمین نزدیک بود و منبت او در نواحی کوفه بود و به وادی طرب بسیار بود و او را در بخور اطفال بکار برند و بعضی او را بخور مریم گویند. (تر...