کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مریم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مریم
/maryam/
معنی
۱. (زیستشناسی) = گُل 〈 گل مریم
۲. نوزدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹۸ آیه؛ کهیعص.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مریم
فرهنگ نامها
(تلفظ: maryam) (در گیاهی) گل سفید خوشهای خوشبو و دارای عطر با دوام ، و نیز گیاهی علفی ، پایا و زینتیِ این گل که از خانوادهی سوسن است و پیاز دارد ؛ نام سورهی نوزدهم از قرآن کریم دارای نود و هشت آیه ؛ (در اعلام) مریم عذرا مادر عیسی (ع) دختر عِمران و...
-
مریم
فرهنگ فارسی معین
(مَ یَ) 1 - گیاهی است زینتی از تیرة نرگسی ها. این گیاه علفی و دارای گل های سفید زیبایی است که دارای عطر مطبوعی می باشد. اصل این گیاه را از ایران می دانند. 2 - مریم عذرا مادر حضرت عیسی (ع ) دختر عمران که در هجده سالگی روح القدس بر او ظاهر شد و مریم عی...
-
مریم
لغتنامه دهخدا
مریم . [ م َرْ ی َ ] (اِ) (گل ...) گلی است که برگ و کونه و پیاز آن چون نرگس است و برگهای آن از نرگس باریکتر و سخت تر است و گل آن سفید و بسیار معطر است . گیاهی است زینتی از تیره ٔ نرگسی ها و از دسته ٔ گوش خرها. اصل این گیاه را از ایران میدانند که از ا...
-
مریم
لغتنامه دهخدا
مریم . [ م َرْ ی َ ] (اِ) هر زن پارسا که حدیث مردان را دوست دارد. (منتهی الارب ).
-
مریم
لغتنامه دهخدا
مریم . [ م َرْ ی َ ] (اِخ ) نام مادر عیسی مسیح علیه السلام و او دختر عمران بن ماثان و مادرش حِنَّة بود. بعضی نام پدر او را یواکیم نوشته اند. لقبش عذراء و بتول است . مادر عیسی (ع ) دختر عمران و از نسل داود است . برطبق قرآن کریم مادر او پیش از ولادت کو...
-
مریم
لغتنامه دهخدا
مریم . [ م َرْ ی َ ] (اِخ ) برحسب روایات نام دختر قیصر روم است که پدرش او را به تزویج خسرو پرویز در آورد و او مادر شیرویه بود. نظامی نیز در داستان خسرو و شیرین ذکر او را آورده است : بفرمود تا مریم آمد به پیش سخن گفت با او ز اندازه بیش . فردوسی .مریم ...
-
مریم
لغتنامه دهخدا
مریم . [ م َرْ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، در 29هزارگزی جنوب غربی قره آغاج و 52هزارگزی شمال شرقی راه شاهین دژ به میاندوآب در منطقه ٔ کوهستانی معتدل واقع و دارای 170 تن سکنه است . آبش از رودخانه ٔ قزل قلعه و...
-
مریم
لغتنامه دهخدا
مریم . [ م َرْ ی َ ] (اِخ ) نام سوره ٔ نوزدهم از قرآن کریم ،که مکیه است . نود و هشت آیت دارد و پس از سوره ٔ کهف و پیش از طه قرار دارد و با آیه ٔ کهیعص آغاز شود.
-
مریم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از عبری] maryam ۱. (زیستشناسی) = گُل 〈 گل مریم۲. نوزدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹۸ آیه؛ کهیعص.
-
مریم
واژهنامه آزاد
گیاهی است زینتی از تیرۀ نرگسی ها؛ زن پاک و بی گناه.
-
مریم
واژهنامه آزاد
Maryam ؛Mariam ؛Mary
-
واژههای مشابه
-
مَرْيَمَ
فرهنگ واژگان قرآن
نام مادر حضرت عيسي علي نبينا و عليه السلام
-
عیسی مریم
لغتنامه دهخدا
عیسی مریم . [ سی ِ م َرْ ی َ ] (اِخ ) عیسی پسر مریم . عیسی بن مریم . رجوع به عیسی (ابن مریم ) شود : ازبرای رغم من گوئی ازین میدان حسن عیسی مریم برفت و موسی عمران بماند.سنائی .
-
گل مریم
لغتنامه دهخدا
گل مریم . [ گ ُ ل ِ م َرْ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام گلی است سفید و خوشبو. یاسمین بری . یاسمین بستانی . یاسمین صحرایی . یاسمین دشتی . یاسمن دشتی .