کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مریاً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مریاً
لغتنامه دهخدا
مریاً. [ م َ ری یَن ْ ] (ع ص ) هنیا مریا؛ گوارنده باد.هنیئاً مریئا. (اقرب الموارد). رجوع به مری ٔ شود.
-
واژههای همآوا
-
مریع
لغتنامه دهخدا
مریع. [ م َ ] (ع ص ، اِ) چراگاه فراخ آب و علف . (منتهی الارب ). خصیب . (اقرب الموارد).ج ، اَمرُع ، اَمراع . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
مریع
لغتنامه دهخدا
مریع. [ م ُ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر اراعة. رجوع به اراعة شود. || مطر مریع؛ بارانی که حاصلخیزی ببار آورد. (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مری
لغتنامه دهخدا
مری ٔ. [ م َ ] (ع ص ) رجل مری ٔ؛ مرد با مروت و مردمی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کلأ مری ٔ، گیاه گوارنده . (منتهی الارب ). گیاه غیر وخیم و مطلوب . (از اقرب الموارد). طعام مری ٔ، طعام گوارنده . (منتهی الارب ). || طعام مری ٔ هنی ٔ؛ طعام گوا...