کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرکز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
transit centre
مرکز ایستگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ایستگاهی که محل تلاقی چند مسیر یا خطوط وسایل نقلیۀ مختلف است
-
centre of effort
مرکز تأثیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نقطهای بر روی بادبان که نیروی باد بر آن اثر میگذارد متـ . مرکز فشار centre of pressure
-
accumulation centre
مرکز تجمع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] منطقهای که خاستگاه یک گونه تلقی نمیشود، ولی تنوع آن گونۀ خاص در آنجا زیاد است
-
exchange centre, exchange
مرکز تلفن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مجموعۀ ساختمان و تأسیسات و تجهیزاتی که وظیفۀ اصلی آن اتصال خطوط تلفن به یکدیگر ازطریق سودهی است متـ . مرکز مخابرات، مرکز
-
centre of mass
مرکز جِرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقطهای که جِرم کل مجموعهای از اجسام یا ذرات را میتوان در آنجا در نظر گرفت
-
pivoting point/ pivot point, turning centre
مرکز چرخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نقطهای در امتداد طولی شناورِ درحالگردش که شناور حول آن میچرخد و جای آن در شناورهای مختلف متفاوت است
-
centre of curvature
مرکز خمیدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مرکز دایرۀ خمیدگی
-
chirality centre
مرکز دستوارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] اتمی شامل تعدادی لیگاند با آرایشی فضایی که مجموعۀ آنها بر تصویر آینهای خود منطبق نیست
-
telework centre
مرکز دورکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] محلِ کاریِ جایگزین شامل ایستگاههای کاری اجارهشده برای برقراری ارتباط و انجام کار کارمندان
-
twin centre
مرکز دوقلویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نقطهای در بلور که تکبلورهای یک دوقلو پیرامون آن آرایش متقارن دارند
-
centre of floatation
مرکز شناوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مرکز هندسی سطحِ مقطع شناوری
-
acoustic centre
مرکز صوت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقطهای که موج صوتی کروی از آن گسیل میشود
-
leisure centre
مرکز فراغت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مکانی عمومی که در آن فضا و تجهیزات لازم برای فعالیتهای تفریحی و ورزشی وجود دارد
-
control centre
مرکز فرمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] اتاقی برای تنظیم علائم که فرایند هدایت در محدودۀ وسیعی از مسیرها از آنجا صورت میگیرد
-
centre of pressure
مرکز فشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← مرکز تأثیر