کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرکز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
centre of percussion
مرکز کوبش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقطهای از جسم که براثر ضربۀ وارد بر جسم در نقطهای دیگر، جسم حول آن میچرخد
-
مرکز مخابرات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مرکز تلفن
-
central office
مرکز مخابراتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مرکز تلفن محلی که مشترکان به آن متصلاند
-
centre of force
مرکز نیرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقطهای که نیروی مرکزی در جهت نزدیک شدن به آن یا دور شدن از آن است
-
مرکز تجاری
فرهنگ واژههای سره
سودا کده
-
مرکز تحقیقات
فرهنگ واژههای سره
پژوهشگاه
-
مرکز ثقل
فرهنگ واژههای سره
گرانیگاه
-
exocentric
برونمرکز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← مرکب برونمرکز
-
مرکز ثقل
لغتنامه دهخدا
مرکز ثقل . [ م َ ک َ زِ ث ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در اصطلاح فیزیک ، نقطه ٔ منتجه ٔ سنگینی که بر همه ٔ ذرات جسم وارد می اید. گرانیگاه . (لغات فرهنگستان ).
-
خارج مرکز
لغتنامه دهخدا
خارج مرکز. [ رِ ج ِ م َ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به اصطلاح هیأت دور از مرکز را گویند. (ناظم الاطباء). || اضافاتی که به کارمند دولت در وقت انجام وظیفه در خارج از پایتخت می دهند.
-
مرکز التسوق
دیکشنری عربی به فارسی
پياده رو پردرخت وسايه دار , تفرجگاه
-
مرکز تجارت
دیکشنری فارسی به عربی
سوق
-
مرکز بازرگانی
دیکشنری فارسی به عربی
سوق
-
مرکز حراج
دیکشنری فارسی به عربی
سوق
-
مرکز فعالیت
دیکشنری فارسی به عربی
محور