کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرؤت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لامروت
لهجه و گویش تهرانی
بی مروت،نا جوانمرد
-
انسانیت
واژگان مترادف و متضاد
آدمیت، بشریت، مردمی، مروت ≠ حیوانیت
-
نصفت
واژگان مترادف و متضاد
انصاف، داد، عدل، مروت، معدلت ≠ بیداد
-
بی حمیت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bihamiy[y]at ۱. بیغیرت؛ بیتعصب.۲. بیمروت.
-
goodnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوشبختی، خوبی، نیکی، حسن، مروت
-
انصاف
واژگان مترادف و متضاد
داد، رحم، عدالت، عدل، مروت، نصفت ≠ بیداد
-
clemencies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معافیت ها، بخشندگی، رحم، مروت، اعتدال عناصر
-
generosities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخاوتمندانه، سخاوت، فتوت، بخشش، گشاده دستی، مروت
-
audacities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آداب و رسوم، جسارت، گستاخی، بی پروایی، بی باکی، مروت
-
mercy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رحمت، رحم، بخشش، شفقت، امان، مروت
-
generosity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخاوتمندانه، سخاوت، فتوت، بخشش، گشاده دستی، مروت
-
clemency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهربانی، بخشندگی، رحم، مروت، اعتدال عناصر
-
تمرو
لغتنامه دهخدا
تمرؤ. [ ت َ م َرْ رُءْ ] (ع مص ) مروت جستن . (زوزنی ). مروت طلبیدن بنقصان و عیب : فلان یتمرؤ بنا؛ یعنی ، مروت می طلبد بنقصان و عیب ما. || به تکلف مردمی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
لاکردار
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ ع - فا. ] (ص مر.) (عا.) بی - مروت ، ناجوانمرد.
-
humanizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسانیت، انسانی کردن، انسان شدن، واجد صفات انسانی شدن، با مروت کردن، نرم کردن