کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مروجق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مروجق
لغتنامه دهخدا
مروجق . [ م َ ج ُ ] (اِخ ) به ترکی یعنی مرو کوچک . و مقصود از آن مروالرود است . و این نام بصورت فوق و مروجوق در تاریخ جهانگشای جوینی و تاریخ غازانی بکار رفته است . رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 118 و 120 و داستان غازان خان ص 47 شود.
-
جستوجو در متن
-
مروجوق
لغتنامه دهخدا
مروجوق . [ م َ ] (اِخ ) مروجق . مروالرود. رجوع به مروجق شود.
-
بغشور
لغتنامه دهخدا
بغشور. [ ب َ ] (اِخ ) نام قریه ای است میان سرخس و هرات و معنی ترکیبی آن بغشور است که گو آب شور باشد چه بغ بمعنی گودال است . (برهان ). شهری است بین هرات و مروالروذ. (معجم البلدان ). دهی است میان سرخس و هرات و معنی ترکیبی آن مغاک شور چه زمینش شوره زار ...