کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرن
معنی
خم شو , تاشو , نرم , قابل انعطاف , قابل تغيير , مسخره وار , سست , قابل ارتجاع , کش دار , تغيير پذير , نرم شدن , راضي شدن , انعطاف پذير
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرن
لغتنامه دهخدا
مرن . [ م َ ] (ع اِ) چرم نرم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پوستین . (منتهی الارب ). فراء. (از اقرب الموارد). || جامه . (منتهی الارب ). کسوة. || نوعی از جامه . (از اقرب الموارد). || (مص ) گریختن از دشمن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ...
-
مرن
لغتنامه دهخدا
مرن . [ م َ رَ ] (ع اِ) دو چوب بسته در تنه ٔ درخت که باغبان بر آن خواب کند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || عصب و پی داخل دو بازوی شتر. (از اقرب الموارد).
-
مرن
لغتنامه دهخدا
مرن . [ م َ رِ ] (ع ص ) دارای مرونت و نرمش . (از اقرب الموارد). || (اِ) خوی . (منتهی الارب ). خلق ؛ هم علی مرن واحد؛ اخلاق آنان یکسان است . (از اقرب الموارد). || حال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): مازال ذلک مرنی ؛ حال من است . || عادت . (اقرب ال...
-
مرن
لغتنامه دهخدا
مرن . [ م ُ رِن ن ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ارنان . رجوع به ارنان شود. مرغ فریاد کننده . (ناظم الاطباء).
-
مرن
لغتنامه دهخدا
مرن .[ م َ ] (ع مص ) چرب کردن سپل شتر را که سوده شده باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). روغن بر پای شتر زدن از سودگی . (تاج المصادر بیهقی ). || بر زمین زدن کسی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خوی گر گردانیدن و عادت دادن کسی را بر ...
-
مرن
دیکشنری عربی به فارسی
خم شو , تاشو , نرم , قابل انعطاف , قابل تغيير , مسخره وار , سست , قابل ارتجاع , کش دار , تغيير پذير , نرم شدن , راضي شدن , انعطاف پذير
-
واژههای مشابه
-
غير مرن
دیکشنری عربی به فارسی
بدون قوه ارتجاعي , بدون کشش , ناجهنده , شق , سرکش , غير قابل انعطاف , تغيير نا پذير , سفت
-
جستوجو در متن
-
قابل انعطاف
دیکشنری فارسی به عربی
مرن
-
مسخره وار
دیکشنری فارسی به عربی
مرن
-
کش دار
دیکشنری فارسی به عربی
مرن
-
انعطاف پذیر
دیکشنری فارسی به عربی
مرن
-
بدون قوه ارتجاعی
دیکشنری فارسی به عربی
غير مرن
-
بدون کشش
دیکشنری فارسی به عربی
غير مرن