کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرموق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مرموق
/marmuq/
معنی
منظور؛ موردنظر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ملحوظ، منظور، نگریسته
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرموق
واژگان مترادف و متضاد
ملحوظ، منظور، نگریسته
-
مرموق
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) موردنظر قرار داده شده ، نگریسته شده .
-
مرموق
لغتنامه دهخدا
مرموق . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رمق . رجوع به رمق شود. || نگریسته شده . (آنندراج ). باز نگریسته . به ناگاه سبک نگریسته . (ناظم الاطباء). || مورد نظر. عالی : چون به خدمت رسید او را به اعزاز و اکرام تلقی کرد و به محل مرموق و مکان معمور مخصوص ...
-
مرموق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] marmuq منظور؛ موردنظر.
-
جستوجو در متن
-
مغبوط
لغتنامه دهخدا
مغبوط. [ م َ ] (ع ص ) محسود. (غیاث ) (آنندراج ). آنکه به حال او رشک برند و آرزوی حال او را کنند بی آنکه زوال آن حال را بخواهند. (از اقرب الموارد). که بر او غبطه برند. مورد غبطه و آرزو : مصالح دولت مضبوط و احوال مملکت مغبوط... (التوسل الی الترسل ). و ...
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) خازن . عبداﷲبن احمد شاعر و مترسل شهیر اصفهانی . او از خواص صاحب بن عباد و برکشیدگان اوست . در ریعان شباب خازنی کتب خانه ٔ صاحب داشت . و بعلت زلتی ناشی از جهالت و کم تجربگی جوانی ، صفای لطف صاحب نسبت بدو بکدورت بد...
-
پیوستن
لغتنامه دهخدا
پیوستن . [ پ َ / پ ِ وَ ت َ ] (مص ) مقابل گسیختن . متصل کردن . اتصال دادن . وصل . (دهار) (تاج المصادر). وصیلة؛ بهم آوردن . ترصیص ؛ بهم کردن . (دهار). الحاق کردن . منضم ساختن . رجوع به پیوندیدن شود : یکروز بهرام با سپاه عرب و منذر بصید شده بود. از دور...