کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
مرمة
لغتنامه دهخدا
مرمة. [ م َ رَم ْ م َ ] (ع اِ) لب گاو و هر حیوان که شکافته سُم باشد. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
-
مرمة
لغتنامه دهخدا
مرمة. [ م َرَم ْ م َ ] (ع مص ) مرمت . اصلاح نمودن و نیکو کردن چیزباخلل را. (از منتهی الارب ). اصلاح کردن بنا و چیزی دیگر را. (از اقرب الموارد). به اصلاح آوردن خلل . (تاج المصادر بیهقی ). || نیکو کردن حال کسی را. رَم ّ شأنه . || گرفتن ستور چوبها را ب...
-
جستوجو در متن
-
mercement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرمت
-
reladled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرمت شده
-
restyled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرمت شده
-
restamped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرمت شده
-
remelt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرمت شده
-
repairs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعمیرات، تعمیر، مرمت، اصلاح، تعمیر کردن، جبران کردن، دوباره دایر کردن، مرمت کردن، عازم شدن
-
repair
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعمیر، مرمت، اصلاح، تعمیر کردن، جبران کردن، دوباره دایر کردن، مرمت کردن، عازم شدن
-
mermithergate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرمت کن
-
mending
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترمیم، مرمت
-
furbish up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاح کردن، مرمت کردن
-
نوسازی
واژگان مترادف و متضاد
بازسازی، تعمیر، مرمت
-
تصليح
دیکشنری عربی به فارسی
تعمير , مرمت , تعمير کردن