کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرقل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرقل
لغتنامه دهخدا
مرقل . [ م ُ ق ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ارقال . رجوع به ارقال شود. || ناقة مرقل ؛ شتر ماده ٔ شتاب رو. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مرقلة. مرقال . ج ، مَراقل . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مرقلة
لغتنامه دهخدا
مرقلة. [ م ُ ق ِ ل َ ] (ع ص ) تأنیث مرقل که نعت فاعلی است از ارقال . رجوع به مرقل و ارقال شود. || ناقة مرقلة؛ شتر ماده ٔ شتاب رو. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). مرقل . مرقال . ج ، مرقلات . (اقرب الموارد).
-
مرقال
لغتنامه دهخدا
مرقال . [ م ِ ] (ع ص ) ناقة مرقال ؛ شتر ماده ٔ شتاب رو.(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اشتر زودرو. مُرقِل . مُرقلة. ج ، مَراقیل . (اقرب الموارد) : مرقال من آن باده زده کشتی بر آب پوینده تر از کشتی بر آب به رفتار.منوچهری .
-
شتر
لغتنامه دهخدا
شتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندانهای نیش میباشد. معده ٔ شتر دارای سه قسمت است و هزارلا (برجستگی و فرورفتگی ) ندارد. در هر پ...